• وبلاگ : طعم شيرين دو دقيقه
  • يادداشت : دوست مامان (يك عكس سفيد و سياه)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام جالبه داشتم همنجوري كلمه مارگارت ميچل رو سرچ ميكردم يهو اين متن جلوم ظاهر شد دنياي عجيب و در عين حال جذابيه رمان برباد رفته يكي از جذابترين و داستانيبوده كه من كه رمان خوان حرفه اي هستم خوانده ام دوستاني كه منو نميشناسيد من گيتي هستم با عالمه نوشته هاي ناتمام دوست دارم يكي منو هل بده شايد منم نوشته هامو تكميل كنم يكي كه منو از اين تنبلي مزمن رها كنه

    ازآشنايي با شما خوشوقتم66

    + حامد 

    سلام

    كم كم داره داستان رو مياد خدا را شكر

    ممنون كه باز هم زحمت نوشتن ادامه داستان رو كشيدين

    پاسخ

    سلام. خب خدا رو شکر. خواهش ميکنم. وظيفه بوده.
    ترجيح مي‌دادم به جاي اين‌که به اين زودي به سمت باز کردن گره‌هاي داستان بريم، شرايط موجود رو بيشتر باز کنيم. يعني به نظر شخص حقير سراپا زنجير، بهتر بود به اين زودي به فکر دزدي بزرگ نمي افتاد!
    البته شما به هر حال پيرو مکتب مارگارت ميچل هستيد و کاري هم از دست امثال ماها بر نمي‌آيد!
    پاسخ

    بَه ... جناب ر ائد كجاي كاريد كه تشريف بياريد تو قسمت بعدي و ببينين كه همين مقدارش هم ميگن نامشخصه... البته من تو كامنتا توضيح دادم. شما هم اگه باز چيزي به ذهنتونه بفرماييد.... عاشق كتاب مارگارت ميچل خصوصا برباد رفته ام اما خودمونيما اينا بيشتر شبيه كتاباي ملكه جنايي نويس آگاتا كريستي شده (منظورم اون قسمته كه ميره سر كمد)هر وقت عشقولانه از خودمون فرستاديم رو وبلاگ اونموقع از ماگارت ميچل پيرويش كرديمش.
    + سوتك 
    سلام سايه خانوم جووونم!
    اين كه جناب مدير كل ننوشته ن كه مايه ي ناراحتي و اينا... شد! اما بسي مشعوفيديم كه اثري ديگر از آثار شما به نشر در آمد و در دسترس علاقمندان قرار گرفت
    اينم كه با توجه به نقد جناب رائد اسم اين دختره رو مشخص كرديد بسي قابل توجه و درخور تقدير است( ميدونستم به نظر خوانندگانتون بها مي ديد!!)
    خب حالا يه سوال كوچولو! وقتي اين دختره همه فكر و ذكرش شده بوده اون عكسه و چه جوري نكته ي به اين مهمي رو يادش نمونده بوده؟ نچ نچ نچ مخاطب بيچاره رو ميذاريد سر كار؟؟؟

    پاسخ

    سلام سوتك جوووونم.. اوهوم. اثري از آثار؟؟؟!!! مگه دانيل استيل دست به قلم شده :دي.... خب واقعا همون شب هم بنظرم اومد كه فرمايش ايشون درسته اما خب در اون متن اول جايي براي بكار بردن اسم نداشت. . . . خب ديگه اين همون نكته ي فيلمه... وااااي اگه من بخوام مخاطب رو سر كار بذارم اميدوارم به تير غيب يه شب ديگه نوشتن اين داستان گرفتار گردم .... بلند نگيد آمين اقلا :دي.... اسمايلي يه چي ميگياااا

    سلام. بنده رسماً بخاطر فراموشي و در نتيجه عدم ارائه يك داستان تحميلي در روز دوشنبه معذرت خويشتن را اعلام و از جناب مدير خروس قندي خوار و اعوان انصار ايشان حلاليت ميطلبم (اگه در اثر زد و خورد زنده نماندم).

    پاسخ

    سلام. . . تحميلي !! مدير ....!! اعوان و انصار !! حلاليت !! زد و خورد !!؟؟ آها از اون نظر.... در هر حال من كه فكر ميكنم اين كم سعادتي ما بوده.