من هم همچو سابق و به مانند خودت حرف هايم را صريح و بي پرده ميگويم. فكر ميكنم اصول بحث كردن هم همين باشد.
1- دقيقا اين نقد وارد است. هرچند اگر متنها كوتاه باشد ديگر اين ايراد وارد نيست. مشكل ما اين است كه قرار بود كوتاه بنويسم نه طولاني و با فاصله بين پاراگرافها. ما بايد برگرديم به نوشتههاي ساندويچي و كوتاه.
2- جالب است كه شما به شدت با روش آقاي شريعتمداري در روزنامهنگاري مخالفيد و حتي در مطلبي كه هيچ سنخيتي با اين موضوع ندارد هم بحث ايشان را پيش ميكشيد و از اين روش به شدت انتقاد ميكنيد، حال آنكه خود دقيقا همان روش را پي ميگيريد. نمايش نقد كردن ديگر چه صيغهاي است؟ تك تك نكاتي كه توسط دوستان مطرح شده بود عين يك نقد واقعي بود. مگر نقد اين است كه فقط بگويي مديريت مشكل دارد؟ همين كه به ذهن يك نفر ميرسد كه بگويد رنگ لينك وبلاگ مشكل دارد، يك نقد وارد و اصولي است. قطعا با رفع همين نكتهي به نظر شما نمايشي، پيشرفت وبلاگ حاصل ميگردد. تعريفي كه من از نقد دارم بيان ساده نقاط ضعف يك موضوع است. حال آنكه تعريف شما از نقد و نقد نمايشي چه باشد را نميدانم. اما از نظر من نه تنها مطالب بلكه بسياري از نظرات دوستان هم كه در اين مدت نوشته شده نقد صحيح به حساب ميآيد و در جهت پيشرفت وبلاگ مفيد است.
3- در مورد نكتهي شماره 3 هم با شما بحث دارم. در اين نكتهتان هم نشان داديد شما هم دست كمي از برادر شريعتمداري نداريد. اصلا به نظرم همين نكتهي شما مصداق بارز يك مفسدهي مديريتي است. آقا رائد چه اصراري بر كماهميت نشان دادن حرف ديگران و بزرگنمايي حرف خود داريد؟ چرا ميگوييد حرف ديگران اصلا مشكل نيست و نيازي به نوشتن اين حرفها و اختصاص دادن يك هفته در وبلاگ دومين ندارد؟ چرا فكر ميكنيد هر چه نقد است فقط به ذهن شما خطور ميكند؟ بارها شده است كه نكتهي ريزي به ذهن كوچكترين عضو دومين رسيده كه هيچگاه به ذهن ما نميرسيد. همهي اين نكات اهميت دارد و يك نقد است. همين چند روز پيش به مهندس فخري پيرامون شلوغ بودن صفحهي مديريت با آن ايكونهاي عذاب آور و رنگهاي متنوع انتقاد كردم و ايشان بعد از يك روز اصلاح كردند كه انگار صفحهي مديريت پارسيبلاگ جان گرفت. اينها انتقاد نيست؟ پارسي بلاگ با همين انتقادهاي جزئي و به قول شما نمايشي به اين پيشرفت رسيده است. آقا رائد قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.
در مورد بيانصافي من در مورد آقاي اجرايي هم حرفهايتان برايم عجيب و جالب بود. ببخشيد ولي باز هم ياد اقاي شريعتمداري و عليالخصوص ستون خبر ويژه افتادم كه گاه كاهي را كوه ميكند. قرار بود نقد بيرحمانه بكنيم نه نقد ناجوانمردانه. ادبيات كامنتي كه من براي آقاي اجرايي نوشتم كاملا مشخص است كه جنبهي طنز و شوخي با ايشان را دارد. آقا رائد! با نگاهي كوتاه در كامنتهاي دومين به اين نكته پي ميبرديد كه براي اولين بار نيست كه با ايشان شوخي ميكنم. مگر عمر دومين 25 سال است يا آقاي اجرايي از روز تولد توانايي وبلاگ خواني داشته اند كه حال بگويم از بدو تولد در صدد براندازي دومين بوده است؟ مگر وبلاگ دومين يك وبلاگ تاثير گذار جهاني است كه بگويم با از پا افتادنش عالم و آدم به خطر ميافتد؟ مگر خود من از اولين نويسندههاي اينك نبوده و نيستم كه حال بخواهم اشتباهات آن وبلاگ را علم كنم؟ اصلا مگر شخص حسن اجرايي براي ما ناشناس و غريبه است و يا شخصيتي با پروندهي سياه دارد كه حالا بگويم ميخواهد تخريب و دو دستگي ايجاد كند. واقعا حرفهايتان خيلي عجيب بود.
4- آقا رائد! كي در اين دو سال براي اعضاي دومين تعيين تكليف شده است؟ كجا ما ديگران را ملزم به گذاشتن كامنت كرديم؟ كجاي اين وبلاگ نوشته است كه نويسندهها اجبار ميشوند كه با يكديگر بحث كنند؟ حرفهايي ميزنيد كه براي خود ما هم جديد است. آقا رائد! با اين تحليل شما ما بايد موضوع هفته و برنامهريزي هفتگي را هم ملغي كنيم. و به بيان سادهتر كلا وبلاگ را تعطيل كنيم. حرف شما مثل اين ميماند كه سر چهارراه يقهي پليس را بگيريد و اعتراض كنيد كه به چه حقي به خود اجازه ميدهي براي من تعيين تكليف كني و در اين چهار راه ماشين بنز من را متوقف سازي! چرا نميگذاري اختيار خودم را داشته باشم.
يكي از نويسندههاي دومين هميشه مشكلش با من اين است كه چرا نويسندههاي دومين را به گذاشتن كامنت ملزم نميكني؟ شما نگاه كنيد كمترين كامنت را نوشتههاي خودم دارد. حتي در كشكول هم اين نكته مصداق دارد و كمتر كسي برايم نظر ميگذارد. هر چند كه هميشه از انتقاد و نظرات دوستان بهرهمند ميشوم.
اين نكته را در نظر داشته باشيد كه من هم يك نويسندهي وبلاگ و يا حداقل خوانندهي وبلاگ به حساب ميآيم. من هم حق دارم نقد كنم. من فقط عرض كردم كه نظرات دوستان و نقد و تحليل آنان علاوه بر تشويق نويسنده باعث رونق گرفتن وبلاگ و شادابي و طراوت مضاعف ميشود. من گفتم بهتر است كساني كه بهانهي كمبود وقت ميآورند و ساعتها وقت خود را فرندفيد و توييتر و چت ميگذارند، براي دو دقيقه هم كه شده براي نويسندهاي كه براي مطلبش زحمت كشيده وقت بگذارند. نه تاكنون قانوني بوده و نه تعيين تكليفي. اين نظر شخصي من و يكي سري از ديگر دوستان بود. من با اينكه با گذاشتن كامنت اجباري كاملا مخالفم اما معتقدم يك وبلاگ نويس حرفهاي خود بايد بعضي شرايط را درك كند.