دوست می دارم...متنفرم!!
وقتی از روی بی خوابی و دلتنگی on می شوم و خواهرم از آن سر دنیا buzz می دهد، و یا دوست دوران بچگی هایم pm می دهد و حالم را می پرسد، چت کردن را بینهایت دوست می دارم!! اما وقتی تو برایم از غریبه ای میگویی که خود را شیفته ات نشان میدهد و تو را اولین و آخرین عشقش میخواند. و با همین چند کلمه و یحتمل چند تای قبل و بعدش، «غریبه»، ندیده میشود فرشته نجات و دوست و همدم تنهایی های تو دخترکِ پاک و زلالی که روزی در مقابل نامحرمان با اعتقاد و ایمان راسخ از حیثیت و ارزش واقعی ات دفاع می کردی. تو که دیگران را با شور مذهبی ات در مقابل تعرض نامحرمان نصیحت میکردی....متنفر می شوم از هر چه چت است!
اما آیا این دوست داشتن ها و دلبستگی های کاذب، جز خاطراتی تلخ که همچون یک کابوس در زندگی ات دنبالت خواهد بود، سود دیگری هم دارد؟؟
آیا دوستی های مجازی، روابط و خواهری و برادری مجازی، همگی توجیهی برای وجدانت نیستند تا صدای نهیب و فریادشان را خاموش کنی و برای مدتی خیالت از دست وجدانت راحت باشد؟؟ آیا این ها واژه هایی نیستند که شیطان برای پیش برد اهداف خود در اذهان تو تزریق می کند؟؟
آیا اگر پسری در همین دنیای مجازی نیاز به کمک داشته باشد، «غریبه»، واقعا تا این حد برایش وقت می گذارد؟؟مگر محبت و برادری به جنس سنجیده می شود؟؟ چه چیزی است که او را فرشته نجات تو و چه بسا دهها دختر دیگر میکند؟؟؟
*کاش کمی از بالا به زندگی آیندمان بنگریم و قبل از انجام هرکار ِ به ظاهر ساده و کوچکی تهدید ها و آسیب های احتمالی را بشناسیم!
کلمات کلیدی :