سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان عاشق

ارسال‌کننده : سیدمحـمـدرضـافـخـری در : 89/4/10 11:55 عصر

بنام خدا
یقول الأصمعی بینما کنت أسیر فی البادیة ، إذ مررت بحجر مکتوب علیه هذاالبیت
أیا معشر العشاق بالله خبروا .. إذا حل عشق بالفتى کیف یصنع
فکتبت تحته البیت التالی
یداری هواه ثم یکتم ســـــره .. ویخشع فی کل الامور ویخضع
یقول الأصمعی ثم عدت فی الیوم التالی فوجدت مکتوبا تحته هذ البیت
وکیف یداری والهوى قاتل الفتى .. وفـــــی کل یوم قلبه یتقطــــــــع
فکتبت تحته البیت التالی
إذا لم یجد الفتى صبرا لکتمان سره .. فلیـــس له شیء سوى الموت ینفع
فعدت فی الیوم الثالث ، فوجدت شاباملقىً تحت ذلک الحجر میتاً ، ومکتوب تحته هذان البیتان
سمعنا أطعنا ثم متنا فبلغـــــــــــــوا .. سلامی إلى من کان بالوصل یمنـــع
هنیـــــئا لارباب النعیم نعیمــــــــهم .. وللعاشق المسکیــــــــــن ما یتــجرع

اصمعی (شاعر عرب) گفت : زمانی در بیابان می رفتم به سنگی برخوردم که این بیت بر آن نوشته بود :
"ای جماعت عشاق! شما را به خدا سوگند به من بگویید / جوان که عاشق شد چه سازد؟"
پس من زیر آن نوشتم :
"با محبتش مدارا کند و رازش را بپوشاند/ و در همه کارش فروتن و خاشع باشد"
اصمعی گوید: روز بعد بازگشتم و دیدم زیر شعر من نوشته :
"وچگونه مدارا کنم در حالی که محبت قاتل جوانست / و هر روزه دلش تکه تکه میشود"
زیر آن نوشتم :
"اگر جوان نمیتواند بر پوشاندن رازش شکیبا باشد / جز مرگ چیز دیگری برایش فایده ندارد"
پس درروز سوم که بازگشتم پیکر بی جان جوانی را در کنار آن سنگ یافتم که در زیرش نوشته شده بود :
"شنیدیم و پذیرفتیم و مردیم. پس سلام مرا به کسی که مانع وصالم بود برسانید
گوارای وجودشان باد بهره مندان، بهره مندیشان [از شراب وصال]/ عاشق بیچاره هم هر چه خواست بنوشد، بنوشد"




کلمات کلیدی :