سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حال گیری

ارسال‌کننده : در : 86/4/29 4:2 صبح

یا رفیق!

سلام!... ما هم اومدیم!!!
و اما بعد:

مطمئن بودم امشب از رحمتش می نویسم... از آغوش رحمتش... از اون مهربونی بی حد و حصرش که گاه دیوونه ام می کنه... از اینکه همه اش دنبال بهونه اس که از اون بالا بیاد پایین... اینقدر پایین که بشینه تو قلبمون... مطمئن بودم از بهانه هاش می نویسم... اینکه تا تقویمو باز می کنی... ورق که میزنی... بهانه هاشه که هی خودنمایی می کنن... محرم و صفره... دو ماه سیاه پوش حسینم شین... فاطمیه ها... ربیع الاول، تولد حبیبم... ذیقعده و ذیحجه... رجب... شعبان... رمضان... و... باقیشو خودتون از تقویم بخونین... تو مفاتیح هم هست البته!!
و اینا فقط بهونه های زمانیشه... مکانیا جای خود!!
بهونه ای که به خاطر وعده بهشتشم که شده... بریم سراغش... از اون بالا بالاها که دست هیچ کدوممون بهش نمی رسه بیاد پایین... اونقدر که اقرب من حبل الورید شه...
و ما جه بد بنده هایی هستیم براش... چقدر دوستمون داره و ما... چه قدر غافلیم...
مطمئن بودم اینا رو می نویسم اما... امشب اراده اش رو به رخم کشید... و مهربونی و رحمتش... نه اینکه یادم بره... مات اراده اش شدم...

من خدا رو در شکستن اراده های بزرگ دیده م...
فکر کنم از امام علیه(ع)...
خیلی حال میده این جوری دیدن خدا... این که با همه عظمتش بیاد و حالتو بگیره... اختصاصی حال تو رو... کلی برنامه ریخته باشی و مطمئن از انجامشون و بعد... بیاد و همه کاسه و کوزه هاتو بریزه بهم... و خداییش رو به رخت بکشه... قدرتشو... اراده شو... و تو یادت بیفته همون موجود کوچیک ظلوم و جهولی هستی که در برابر ما غرک بربک الکریمش... هیچ جوابی نداری... حال گیریای این رفیق... حالی داره!!
امشب دعا می کنم همه تون طعم شیرین این حال گیریاشو بچشین... زیاد...

دعامون کنین!





کلمات کلیدی :