حکومت ایران دموکراتیکترین حکومت دنیاست
عنوانی که برای این مطلب برگزیدم، اعتقادی قلبی است که بعد از چند سال سردرگمی، تردید و بلاتکلیفی در مورد اعتقادات سیاسیام به دست آوردهام و قویاً هم بر آن پایبند و راسخم.
حکومتی که کمتر از 3 دهه عمر کرده و تجربهیی به اندازهی یک جوان 27 – 28 ساله دارد را نمیتوان با حکومتهایی مقایسه کرد که حداقل چند قرن سابقه دارند و تمامی زیر و بمهای مردمداری، راه و چاههای ارتباط دیپلماتیک با دنیا و اصول سرگرم کردن ملتها را آموختهاند و میدانند که چگونه بحرانهای سیاسی و اجتماعی را مدیریت کنند.
شاید با من همعقیده نباشید اما واقعیت این است که به دلیل ویژگیهای ژنتیکی و ساختارهای روحی و روانی مردمان مشرق زمین، سطح استبداد شخصی و استعمارگری ما ایرانیها به عنوان طیفی از این گروه بزرگ یعنی اهالی شرق نسبت به آدمهای دور و اطرافمان، بیش از حد قابل تصور است.
یک مثال خیلی ساده میزنم. همین ما وبلاگنویسها. چه قدر حاضریم انتقاد بشنویم، چه قدر کامنتهای انتقادآمیز را پابلیش میکنیم؟ یا در زندگی روزمره، اگر بدانیم نسبت به نیازمند و درماندهیی کاری از دستمان برمیآید، حقیقتاً چه قدر عمل میکنیم. آیا دریغ نمیورزیم؟ یا در شهر و خیابان، موقع سوار شدن به تاکسی و اتوبوس، حتی اگر بدانیم نوبتمان هم نیست، آیا حمله نمیورزیم و حق هموطنمان را ضایع نمیکنیم؟
با توجه به این ویژگیها که باعث میشود ما حتی در روابط شخصیمان هم نتوانیم دید باز و صلحآمیزی داشته باشیم، قویاً باید پذیرفت که حکومت به عنوان یک دستگاه عظیم با ابعاد گسترده و بسیاری از ملاحظات امنیتی، بسیار دموکراتیک و آزاداندیش است که این همه مخالف و منتقد را با انواع ادبیات بیرحمانه و گاه غیراخلاقی تحمل میکند و به آنها تریبون میدهد...
خداوکیلی هر کدام از ما (نمیگویم سمت دولتی و منصب حکومتی)، اگر یک سایت خبری ساده هم داشته باشیم، سعی نمیکنیم صدای مخالفان را در نطفه خفه کنیم که دولت و دستگاه قضایی را به دلیل برخورد با مخالفان، به نقد میکشیم؟
کلمات کلیدی :