ادامه پست قبل..
توضیحات مادر:
دختر من؛ تو میدونی که چقدر دوستت دارم و اصلا نمیخوام هیچوقت ناراحتی یا کمبود داشته باشی؛منم دلم میخواد همه ش بریم مسافرت و.... ولی شنیدی که بابات چی گفت منم که نمیشه تنهایی تورو بردارم بریم بگردیم این شهر و اون شهر ؛ در مورد کلاسهاتم خودت میبینی که همین کلاس زبان رو با چه مکافاتی میری رفت و بر گشت 3000 تومان پول آژانس میشه یعنی هفته ای 6 هزار تومن.(تازه اونم باید همیشه یکی همرات بیاد یا اینکه یکی بیاد دنبالت )حالا فرض کن اون دوتا کلاسم بری حساب کن غیر از هزینه کلاس چقدر دیگه باید کرایه آژانس بدیم (میشه هفته ای 18 هزار تومان کرایه آژانس)؛ کرایه شم بتونیم بدیم اون منت کشی که آژانس قبول کنه بیاد تورو ببره و بخاطر بهانه بنزین نگه که ماشین نداریم و ....
پس اینکه نمیتونیم بفرستیمت بخاط ر بی توجهیمون نیست ؛نوع کارمون طوریه که وقت نمیکنیم خودمون برسونیمت و.......
توضیحات برادر:
من اذیتت نمیکنم برادر باید ابهت داشته باشه و خواهر ازش حساب ببره
کادو یادم میره بخاطر اینه که سرم شلوغه و یکی هم اینکه گاهی حوصله اینجور چیزهارو ندارم
نتیجه گیری در پست بعدی.........
کلمات کلیدی :