ای امّلان
بنام خدا
ای امّلان! ای امّلان! ای کاش بیکاری نبود
ای امّلان! ای کاش سوژه، بحث سرکاری نبود
ای امّلان! ای کاش در کامنت وبلاگ دومین
تبریک و پیغام و سخن، اینقدر تکراری نبود
ای کاش می شد با کبوتر، بی تکلف حرف زد
ای کاش مرهم، ناشکیب از زخم بیماری نبود
بقیه شو فعلاً فرصت ندارم بسرایم. باشه برای جلسه ادبی!
با عرض معذرت از جناب سایه، بخاطر اینکه تو نوبتشون آمدم...
(اصلاً کسی جرات داره حرف بزنه مگه؟)
آخه از اول قرار بوده من نخودی باشم تو وبلاگ، دیگه ببشخید!
یاعلی
کلمات کلیدی :