خوب یا خوش؟
یا رفیق!
تصمیم نداشتم چند تا پست هوا کنم! اما چی کار می شه کرد با یه فروند کامنت خواهش بلکم التماس و عجز و لابه ؟
مخاطب همه ی دو مینیا بودن ولی خب...
فکر می کردم با گفتن این که تفریح جاییه که واقعا آدم خوش باشه یه جورایی به این موضوع درخواستی هم پرداختهم!!!
نمی دونم!
شاید خوش، واژه ی خوبی نباشه!
استادی بود که همیشه بهمون می گفت حواستون باشه می خواین تو زندگی خوب باشین یا خوش؟! اما من قبول نداشتم... و ندارم!
معتقدم خوشی واقعی وقتیه که خوب هم باشی!... خیلی از کارا رو می کنم و می کنیم، به نام تفریح... اگه نگم برا سرگرمی... همون برا خوشی، اما راستیاتش اینه که برا خوشی هم نیست، برا فراموش کردنه!
خیلی اوقات می دونیم این کاری که به ظاهر تفریحه و خوشگذرونی... این خنده ای که الکی رو لبامون نشوندیم... اداست، برای چند لحظه بی خیالی... چند لحظه فراموشی وجدان دردی که بابت همه ی کارای نکرده و نامردیا و کم کاریامون مثل خوره افتاده به جونمون!
اون وقته که شاید بقیه فکر کنن چه حالی داری می کنی و چقدر خوشی، اما خودت، نفست... خبر داری که چقدر سنگینی و چه ناخوش!
و همه ی اون خنده ها و لبخندای الکیتم تا وقتی مهمونته که هی به خودت می خوای بقبولونی که شادی!... تا وقتی مهمونته که سر خودت رو به زور گرم کردی...
و بعد دوباره همون وجدان درد و دل نگرانی که می آد سراغت...
خلاصی نیست!
اگه می خوای خوش باشی باید خوب باشی وگرنه خوشیتم گول زدن خودته!
کلمات کلیدی :