نفحات
به ما یاد داده اند که درباره هر چیز که میخواهیم حرف بزنیم، اول تکلیفش را مشخص کنیم!
سروش: چندین معنا دارد. معروفترینش نام جبرئیل امین (که درود خدا بر او باد) است:
الا ای همای همایون نظر
خجسته سروش مبارک خبر. حافظ.
هست اسم علمت نام رسول قرشی
که بُد از مرکب او غاشیه بر دوش سروش . سوزنی.
و از معانی که کم در آن استعمال نشده، نغمه و آواز خوش و همچنین وحی و الهام است:
سروشی بدو آمده از بهشت
که تا بازگوید بدو خوب و زشت . فردوسی .
و اما اصل سخن ایناست که با شنیدن کلمه سروش، فقط یک جمله در ذهنم نقش میبندد:
(و انّ لربّکم فی ایّام دهرکم نفحاتٍ الا فتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها)
[بدانید و آگاه باشید که پروردگارتان را در ایّام روزگار شما نسیمهایی است، بکوشید که خود را در معرض آنها قرار دهید و از آنها روی نگردانید](*)
نفحه به یکبار وزیدن باد میگویند.
امیدوارم حضور مفیدی در این جمع داشته باشم. اما زیاد به ماندنم امیدوار نباشید. با شدت فعالیت وبلاگی من! و قوانین اینجا معلوم نیست چقدر دولت ما بپاید! گرچه اینطور هم هست که:
چون راست رود دولت ایام نپاید
افتنده و خیزنده بود دولت ایام . قطران تبریزی .
و اما حرف آخر:
رسید از عالم غیبم سروشی
که فارغ باش از گفت و شنیدن . ناصرخسرو.
*- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج71، ص221
کلمات کلیدی :