...
...
مسیح من!
کم ندیدهم شاکیان از تو را... که تو با آن همه قدرت کبریایی، که اصلا ذخیره شدهای برای رسیدن به فریاد ما... چرا تاب میآوری؟ چرا نمیآیی؟ چرا... چرا... چرا...؟!
و جرات و جسارت شکایت از تو را هم ندارم... که اصلا تو باید شاکی باشی... که اول از همه باید کسی به تسلای دل تو بنشیند...
کلمات کلیدی :