ریشه یابی واژه کلمهی کامنت
از دیشب که فهمیدم جناب فضل بیمار هستند و باید به جای ایشون مطلب بنویسم، نشستم و هشتاد جلد از کتب قدیمی رو مطالعه کردم تا بتونم به صورت شیرین برای شما از ریشهی کلمهی کامنت بگم و شما را مستفیض کنم.
میدونید که تا من ششصد جلد کتاب نخونم، نمیتونم پست بنویسم.
بیهقی در کتاب تاریخ بلعمی در مورد ریشه کلمهی کامنت این طور نوشته که کامنت متشکل از چند کلمه است:
کامنت: همون نظر در مورد یادداشتهاست. نظری که شما بعد از خوندن مطلب برای یک وبلاگ میذارید. این نوع نظرات بدون داشتن هیچ گونه احساس تملق گویی و تبلیغات گذاشته می شه.
آمنتُ: این کلمه ریشهی عربی داره و به معنای ایمان آوردم هست. برای کسیه که وبلاگش خیلی تپل باشه ( یعنی مطالبش خیلی دلنشین و خواندنی باشه.) به عبارتی شما می رید یه وبلاگ و مطلبش حسابی به دلتون می شینه و با اینکه طرف ممکنه اصلا صفحه کامنتش رو نخونه و یا اصلا براش مهم نباشه یا به شما هم سری نزنه، اما اونقدر نوشته اش برای شما جذاب بوده که به وبلاگش ایمان آوردید و فقط به خاطر همین براش کامنت می ذارید. مثل دومین که هنوز نتونستیم کسی رو پیدا کنیم که برای وبلاگا کامنت بذاره اما خب برخی از دوستان خیلی به ما لطف دارند.
منت: برای کسانی است که کمتر از ناخن یک پا برای وبلاگ ها کامنت میذارن و حسابی سرشون شلوغه و کلاسشون بالا. اگه افتخار میدن کامنتی هم میذارن منتی بر سر ما نهاده و تا اخر عمر شرمسار محبتشون(بخوانید منتشون) میشویم. همان بِه که کامنت نِه.
نت: همون کامنتای نتی. کامنتای کپی پیست که برای همه وبلاگا بدون توجه به محتواش میذارن. از همون تبلیغاتیا.
ت یا تاء: یعنی تا واسم کامنت نذاریا منم واست کامنت نمیذارم. تا نیای تعریفم کنی منم کاری باهات ندارم. به قول حضرت باباطاهر که می فرماید: تا کامنت می دی عاشقتم، عاشق وبلاگ نازتم!!
همین.
و در آخر: معلم ازیزم تو الم را به من آموخطی! روظت مبارک
کلمات کلیدی :