سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کبریت‏فروش یا...

ارسال‌کننده : رائد در : 87/2/15 1:31 صبح

من تا حالا دختر کبریت‏فروش ندیده‏ام. پسر کبریت‏فروش هم ندیده‏ام؛ اصلا من تا امروز کبریتی آتش نزده‏ام. دروغ شد؟ نه!

من تا حالا حتا فندک هم نخریده‏ام. حتا فندک به دست هم نگرفته‏ام. دروغ نمی‏گویم. من دختران کبریت‏فروش را دوست ندارم. البته نه همه‏شان را. بعضی‏هاشان را دوست دارم. خیلی هم دوست دارم. اما تا حالا از همه‏ی دخترکان کبریت‏فروشی که شنیده‏ام بدم آمده است ازشان. من هیچ‏وقت از هیچ کبریت‏فروشی کبریت نخریده‏ام. اما یک بار به یکی‏شان پول دادم؛ پول را گرفت. البته من داده بودم که بگیرد؛ اما فکر می‏کردم او کبریت‏فروش است.

کبریت‏فروش‏ها سوژه شده‏اند. سوژه‏ای شاید برای فروش رفتن کبریت‏ها. نمی‏دانم.

من گداها را دوست دارم؛ مخصوصا آن‏هایی که می‏آیند صاف و راست می‏گویند ندارم! بدبختم! بی‏چاره‏م! بچه‏هام دارن از گشنگی له له می‏زنن. گرچه دیدن این چیزها تلخم می‏کنند و با خودم فکر می‏کنم چرا داری غیرت و مردانگی‏ات را زیر پا له می‏کنی؛ اما به هر حال هیچ‏وقت یادم نمی‏رود آن کبریت‏فروشی را که پول مرا قبول کرد و اصرار نکرد به من کبریت بدهد.

من دختر کبریت‏فروش را دوست ندارم. هیچ‏کدام‏شان را. البته بعضی‏شان را خیلی دوست دارم؛ همان‏ها که کبریت فروختن برای‏شان حکم تجارت را دارد؛ برای‏شان حکم مغازه‏داری را دارد.

کاش می‏دانستم موضوع این هفته‏ی دومین کدام دختر کبریت‏فروش است؟ کسی هست کمکی بکند؟




کلمات کلیدی :