تجربیات یک شبه!!
یک شب هم که ما مثل بچه های خوب میخواستیم زود بخوابیم! ساعت 1:30 بامداد جناب مدیر خبردارمان میکنند که باید برای فردا بنویسی!!!(اسمایلی تعجب به مقدار زیاد!) راستش دلمان را خوش کرده بودیم که این هفته تنها وظیفه مان استفاده از تجربیات دیگران است و میتوانیم با خیال راحت بار سفر را ببندیم که نشد. تهدید به اخراج شدیم و مجبور به نوشتن!!
و اما تجربیات وبلاگی...
1. تجربه وبلاگی کمتر زندگی بهتر!!! (البته اگر بدشانسی نیاوری....)
2. در وبلاگ نویسی همیشه خودت مدیر خودت باش تا هر وقت نوشتنت آمد و عشقت کشید بنویسی، و مجبور نشوی نصفه شبی از ترس تهدید های جناب مدیر بیفتی به جان کیبورد بی نوا و دق دلی هایت را سرش خالی کنی!!
3. در وبلاگ های گروهی، حتی اگر روی تخت بیمارستان بستری هستی!! و یا کامنتت نمی آید حتما صفحه نظرات را باز نموده و و کامنت های نوشته شده توسط دوستان و همکاران محترم را به دقت بخوان. تا از تغییرات احتمالی در برنامه هفتگی مطلع شوی!!
4. هیچ وقت اجازه نده زندگی مجازی و حقیقی ات با هم گره بخورند....بدجوری بد میبینی! (البته این یک تجربه شخصی است و شاید برای همه صدق نکنه)
راستش این تجارب! را (به جز آخری) یک شبه در خواب! کسب کردم!! به گمانم اگر بخواهم از تجربیات 4 سال وبلاگ نویسی بنویسم، قانون دومین نویسی را بدجوری زیر پا میگذارم....من هم ترسو....
*تا چند ساعت دیگر عازم مشهدم و نائب الزیاره...(این هم دلیل زود!خوابیدن و چمدان بستن!)
کلمات کلیدی :