3
دیشب و پریشب که آمده بود مسجد دستش سبز بود؛ امشب هم. پرسیدم حاج آقا چرا دستتون سبزه؟ لبحند همیشگی به خنده تبدیل شد و گفت:« خانمم یه عالمه سبزی خریده، گفتم بذار باشه خودم پاک کنم، خودم هم خردش می کنم، الان سه روزه مشغولم.»
گفتم:«حاج آقا شما هم؟!»
گفت:«مردی که توی خونه زن ذلیل نباشه که مرد نیست.»
کلمات کلیدی :