یک دقیقه تحمل ام کن
شرمندهام از اینکه دوست ندارم بگویم افتخارآمیزترین روز سال 87 برای من،
کدام روز بوده؛ اما یک نکته را دوست دارم بگویم. شاید از خواندن این نوشته
چیزی دستگیرتان نشود؛ پیشاپیش عذرخواهام.
یک اتفاق، یک تصمیم، یک رفتار یا یک حرکت، میتواند در یک آن، هزاران وصف داشته باشد. خاطرهانگیز باشد، افتخارآمیز باشد، به یاد ماندنی باشد و غیره. همهی این وصفهایی که گفتم، وصفهای مثبتاند -حدودا-.
یک اتفاق، یک تصمیم، یک رفتار یا یک حرکت، میتواند در یک آن، هزاران وصف متضاد داشته باشد. بگذارید مثال بزنم. کودکی را در خیابان میبینید که گدایی میکند. کمکاش میکنید. کار بسیار خوبی میکنید. صدقه میدهید. این صدقه دادن میتواند خاطرهانگیزترین کار زندگی شما بشود؛ از آن سو، این صدقه دادن، میتواند زشتترین کار ممکن باشد، اگر روحیهی مفتخوری در آن کودک تقویت شود. این یک مثال ناقص بود، با توضیحی ناقص.
همهی اینها را گفتم برای اینکه بگویم گاهی خاطرهانگیزترین و زیباترین و افتخارآمیزترین لحظههای زندگی، دقیقا تلخترین و زشتترین و آزاردهندهترین و وحشتناکترین بخش زندگی میشوند؛ و تو میمانی بالاخره وجه زیبایش را ببینی یا وجه زشتاش.
شاید این حرفها، تفسیری باشد از اینکه دنیا دار تزاحم است. تزاحم و تداخل هزاران رخداد و احساس و تصمیم و درست و نادرست، در یک پدیده.
باز هم پوزش میطلبم بابت بیربطگوییهایم. همهی سالهای آمده و نیامدهتان سرشار شادی و شور و روشنایی.
کدام روز بوده؛ اما یک نکته را دوست دارم بگویم. شاید از خواندن این نوشته
چیزی دستگیرتان نشود؛ پیشاپیش عذرخواهام.
یک اتفاق، یک تصمیم، یک رفتار یا یک حرکت، میتواند در یک آن، هزاران وصف داشته باشد. خاطرهانگیز باشد، افتخارآمیز باشد، به یاد ماندنی باشد و غیره. همهی این وصفهایی که گفتم، وصفهای مثبتاند -حدودا-.
یک اتفاق، یک تصمیم، یک رفتار یا یک حرکت، میتواند در یک آن، هزاران وصف متضاد داشته باشد. بگذارید مثال بزنم. کودکی را در خیابان میبینید که گدایی میکند. کمکاش میکنید. کار بسیار خوبی میکنید. صدقه میدهید. این صدقه دادن میتواند خاطرهانگیزترین کار زندگی شما بشود؛ از آن سو، این صدقه دادن، میتواند زشتترین کار ممکن باشد، اگر روحیهی مفتخوری در آن کودک تقویت شود. این یک مثال ناقص بود، با توضیحی ناقص.
همهی اینها را گفتم برای اینکه بگویم گاهی خاطرهانگیزترین و زیباترین و افتخارآمیزترین لحظههای زندگی، دقیقا تلخترین و زشتترین و آزاردهندهترین و وحشتناکترین بخش زندگی میشوند؛ و تو میمانی بالاخره وجه زیبایش را ببینی یا وجه زشتاش.
شاید این حرفها، تفسیری باشد از اینکه دنیا دار تزاحم است. تزاحم و تداخل هزاران رخداد و احساس و تصمیم و درست و نادرست، در یک پدیده.
باز هم پوزش میطلبم بابت بیربطگوییهایم. همهی سالهای آمده و نیامدهتان سرشار شادی و شور و روشنایی.
کلمات کلیدی :