از شما بعید بود اصلا
حالا این بماند، مسئلهی مهمتر و به علاوه بااهمیتتر اینکه اصلا این خواهران محترم و محترمه، خجالت نکشیدهاند که فقط همین حرفها را پرسیدهاند؟
خودتان انصاف بدهید. مسئولان یکی از دانشگاههای یزد، خواستهاند شما جوانان را به راه راست هدایت کنند، و بیش تر از آن، خواستهاند شما را با معارف مهدوی آشناتر بگردانند، نشستهاند دستکم دو جلسه گرفتهاند و بالاخره بعد از صحبتهای بسیار به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه همین است که یک روحانی را دعوت کنند و باید کلی پول خرج کنند و روحانی محترم را از قم بکشانند به آنجا، تا دست به ارشاد خواهران محترم بزند.
خب البته شما حق داشتید هر سوالی دوست داشتید بپرسید. و اصلا به من چه که بگویم یعنی سوالهای معرفتیتر و خوبتر از این نبود حالا؟ و شما هم البته این حق را دارید که بگویید فضولی موقوف و اینها. ولی یک پیشنهاد برای برگزارکنندگان، و یک پیشنهاد دیگر هم برای آن روحانی که آن همه راه از قم به یزد رفتهاند، عرض مینمایم.
آقای دانشگاه محترم. خب به حاج آقا معروض میداشتید نیم ساعت از دو سه ساعت جلسه را به سخنرانی بپردازد، تا بتواند خواهران محترم را به خوبی کانالیزه کند، و ایشان را از فضای «آقا ببخشید نمیدونید امام زمان چند تا بچه دارن؟» خارج کند.
سلام حاج آقا. خودتان انصاف بدهید. ما این همه وقت و هزینه صرف برگزاری این جلسه نکردیم که خواهران محترم بیایند این سوالها را بپرسند که. شاید البته خودتان هم داشتهاید حرص میخوردهاید، اما حرص خوردن که نشد کار. نه حاج آقا. صبر کنید حرفهام تمام بشود. از شما بعید بود اصلا.
خودتان انصاف بدهید. مسئولان یکی از دانشگاههای یزد، خواستهاند شما جوانان را به راه راست هدایت کنند، و بیش تر از آن، خواستهاند شما را با معارف مهدوی آشناتر بگردانند، نشستهاند دستکم دو جلسه گرفتهاند و بالاخره بعد از صحبتهای بسیار به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راه همین است که یک روحانی را دعوت کنند و باید کلی پول خرج کنند و روحانی محترم را از قم بکشانند به آنجا، تا دست به ارشاد خواهران محترم بزند.
خب البته شما حق داشتید هر سوالی دوست داشتید بپرسید. و اصلا به من چه که بگویم یعنی سوالهای معرفتیتر و خوبتر از این نبود حالا؟ و شما هم البته این حق را دارید که بگویید فضولی موقوف و اینها. ولی یک پیشنهاد برای برگزارکنندگان، و یک پیشنهاد دیگر هم برای آن روحانی که آن همه راه از قم به یزد رفتهاند، عرض مینمایم.
آقای دانشگاه محترم. خب به حاج آقا معروض میداشتید نیم ساعت از دو سه ساعت جلسه را به سخنرانی بپردازد، تا بتواند خواهران محترم را به خوبی کانالیزه کند، و ایشان را از فضای «آقا ببخشید نمیدونید امام زمان چند تا بچه دارن؟» خارج کند.
سلام حاج آقا. خودتان انصاف بدهید. ما این همه وقت و هزینه صرف برگزاری این جلسه نکردیم که خواهران محترم بیایند این سوالها را بپرسند که. شاید البته خودتان هم داشتهاید حرص میخوردهاید، اما حرص خوردن که نشد کار. نه حاج آقا. صبر کنید حرفهام تمام بشود. از شما بعید بود اصلا.
کلمات کلیدی :