عشق واقعی
یادم نیست چند مرتبه نوشتم و پاک کردم. شاید می ترسیدم از عقیده ی خودم در خصوص عشق بنویسم.
فرهنگ مردم در روبرو شدن با این کلمه متفاوته. عده ای اون رو محدوده ی ممنوعه ای میدونن که باید از او فاصله گرفت و کمتر در خصوصش حرف زد. گروهی عشق رو واجب الحضور دانسته و قبل از آشنایی با مفهوم عشق ، فقط برای عقب نماندن از قافله ، دل بر هر دینگی گشوده و هر مهمان ناخوانده ای را معشوق خوانده اند . عده ای عشق را افت برای خود به حساب آورده و از هرگز عاشق نشدن خود دم می زنند و گروهی دیگر عشق زمینی را باور نداشته و فقط از عشق آسمانی و تجلی آن در زمین حرف می زنند. ....
من فکر میکنم تمام این افراد تا واقعا عاشق نشوند نمی توانند با مفهوم واقعی عشق آشنا بشوند. و وقتی تجربه کردند هرگز در این مقوله به بی راهه نمی روند.عشق واقعی ....
عشق ، رودی جاری بر سرزمینهای تفتیده و خشک هست.
عشق، اشعه آفتاب صبحگاهی بر شبنمهای نشسته بر برگ گل می باشد.
عشق، زلال جاری رودها بر بیکرانه های شرقی ترین نفسهای زمین هست.
عشق، تنفس شقایقهای وحشی در وزیدن نسیم های خنک صبح گاهی می باشد.
عشق، یعنی مرکبی تند رو که بیراهه ها را می پیماید.
عشق، یعنی همه او شدن و خود ندیدن.
..........
گر مرد رهی ... بسم الله
فقط خواهشا شعار ندیم. من فکر میکنم عشق یک موهبت الهی بوده که اگر درست شناخته بشه میتونه یکی از بهترین هدیه های خدا به بندگانش باشه..
کلمات کلیدی :