ای کاش...
"خداحافظی همیشه تلخه، مخصوصا از چیزی که بهش عادت کردی!"
نع، کلیشه ای تر از این نمی شود...
اصلا چرا دروغ! غریبه که نیستی. بگذار صادقانه بگویم."طعم شیرین دو دقیقه" همیشه برایم طعم ترش!و شیرین دو دقیقه بود. دومینی های نازنین دودقیقه از بیست و چهار ساعتِ 250 نفر را شیرین می کردند که من هم یکی از آن 250 نفر بودم. بعد تر ها که چیزکی نوشتم، حس مالکیت چند دونگ از این کلبه و هم خانگی با بزرگوارانی که -به هیچ وجه نمی خواهم خود را محروم از قلم زیبا و صادقانه شان تصور کنم- واقعا لذت بخش و دوست داشتنی بود.
دنیای وبلاگ و وبلاگ نویسی به شرط رعایت خیلی از ظرافت هاش دنیای بسیار زیبا و آرامش بخشی است.اما این را هم باید پذیرفت که هر چیزی هزینه ای دارد و باید دید در شرایط و موقعیت فعلی چیزی را که می خواهیم داشته باشیم و رها نکنیم ارزشش را دارد یا نه؟ بی شک واژه هایی با طعم قند و شکر و عسل که چاشنی دقایق مهمانانمان می شوند می توانند ارزش تحمل سختی ها و ماندن را داشته باشند!
تاریخ انقضا را ماییم که تعیین می کنیم. ای کاش میشد به تعویقش بی اندازیم.
*بدی های این زینب را حلال کنید...
کلمات کلیدی :