سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چاره ای نیست!

ارسال‌کننده : در : 87/9/20 10:9 صبح

سفر! کلمه ای با مفهومی وسیع ، به وسعت زندگی. از کرانه ای تا کران دیگر. از زمانی تا زمانی دیگر. از منی تا من دیگر!

و سفر انسان را باید، تا چون آبِ راکد نماند، تا نپوسد، تا نماند یک جا، تا جمود او را فرا نگیرد. تا بداند که همیشه باید در سفر بود. تا دل نبندد.

تا دل نسپرد ...

انسان را فرمود به سفر، برای پیدا کردن شناخت، برای آگاه شدن از نتیجه ی کارها. برای دیدن عاقبت بدان!

سفر باید کرد. ما مجبویم به سفر. هر چقدر هم خانه را از پای بست هم که محکم کنی آخر خودش از بن بر می آورد و می بردت. آمده ایم برای رفتن. و نه ماندن. دور و برمان همه چیزش می شود زنجیر به پای این روح نحیف و کوچک. همه اش علقه می شود و هر روز در گوشت زمزمه می کند برای ماندن. برای سکوت. برای خواب، لذت، دنیا ... پستی ... فاسد شدن. خیلی نرم و آرام. بی سرو صدا!

باید دور را نگاه کرد و به راه فکر کرد. باید در راه بود. باید دل کند از این همه. باید دوست داشت. دوست داشتنی در عین جدایی و فراق. باید سفر کرد از سر خود به او. باید ...

باید شعار نداد!

آرام باید رفت... در سکوت 

سفری ناپدید در میان اعصار و مردمانی که بودند و می آیند و هست می شوند و نیست. و ما در این میان کیستیم؟ چیستیم؟ ... هیچ!

السفر قطعة من العذاب




کلمات کلیدی : سفر

سفر سرخ

ارسال‌کننده : در : 87/9/18 1:20 صبح


سفری خوب است که همسفرش خوب باشد، زمانش خوب باشد، تجهیزاتت تکمیل باشد و از همه مهم‌تر مقصدش خوب باشد.

یک چیزهایی بین همه‌ی سفرها مشترک است؛ مثلا:
- همه‌ی سفرها قبل از وقوع، یک انگیزه می‌خواهد که باعث تصمیم سفرساز بشود؛ مثلا: یک انگیزه‌ی الهی.
- هر سفری نیاز به آمادگی دارد، هم آمادگی روحی و هم آمادگی از لحاظ تجهیزات و امکاناتی که مسافر با خودش همراه دارد؛ مثلا: یک کوله‌بار از خوبی.
- همه‌ی سفرها یک مقصد مشخصی دارند؛ مثلا: یک مقصد بهشتی.
- همه‌ی سفرها وسیله‌ای لازم دارند برای انتقال؛ مثلا: یک شاخه گل محمدی.
- اغلب سفرها بدرقه‌کننده‌هایی در مبدأ دارند و استقبال‌کنندگانی در مقصد؛ مثلا: یک آغوش حسینی.

آن‌وقت اگر گفتی به این سفرِ خوش‌رنگ و خوش‌عطر و بو می‌گویند چی؟!




کلمات کلیدی : سفر، شهید، شهادت، مسافر، مرگ، خون