ارسالکننده : سیدمحـمـدرضـافـخـری در : 88/5/21 5:42 عصر
با سلام خدمت دوستان عزیز
معذرت میخوام از اینکه نتونستم در مورد نوشته قبلی، پیگیری های لازم رو انجام بدهم.
بعضی از دوستان، تا حدی خبر دارند که از چند هفته اخیر، به نوعی مشغولیتهایی برایم درست شده که فقط برای امور ضروری روزمره، به اینترنت می آیم و فکر میکنم این روند حداقل تا اواخر شهریور ادامه داشته باشد.
از نظرات دوستان چنین بر می آید که بیشتر با پیشنهاد اول موافقند. بنابر این می ماند تعیین مدیر جدید برای وبلاگ. به نظر من می توانیم فرض کنیم که چند نویسنده فعال این وبلاگ که معرف حضور همه هستند، کاندیداهای این منصب شریف که از حامد بزرگ به ارث رسیده هستند که ما در اینجا و در ملاعام، پیش چشم میلیونها بیننده، به زور کاندیداتوری آنها را اعلام می داریم.
نویسندگان و خوانندگان عزیز این وبلاگ، در بخش نظرات این نوشته، مدیر پیشنهادی خودشون رو بفرمایند تا ببینیم کی رای میاره و البته انتظار ده یازده میلیون تقلب هم داشته باشید که دیگه این روزا عادی شده.
بعدشم خواهشننن، ادامه کار رو یکی دیگه از دوستان زحمت بکشند پیگیر بشوند که بنده اینقدر شرمنده نشم که عذاب وُژدان بکشم و شبها کابوس حامد احسان بخش ببینم و اینا.
قربــانــتـان
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سیدمحـمـدرضـافـخـری در : 88/5/3 12:13 عصر
بنام خدا
به نظر بنده، حالا که حامد عزیز، از مسئولیت این وبلاگ کنار رفتهاند، برای ادامه ی کار که مورد نظر اکثریت دوستان نویسنده در اینجاست، به دو شکل میتوان عمل کرد.
یکی اینکه مدیر جدید تعیین شود و با برنامه و ساختار جدید که آن مدیر ارائه و پیشنهاد می دهند، ادامه دهیم.
دوم اینکه نویسندگان آزادانه و طبق میل و سلیقه ی خودشان، هر زمان دوست داشتند در وبلاگ مطلب بگذارند. البته اینطور هم نباشد که مدت زمان زیادی بگذرد و به روز نکنیم، واقعاً نسبت به عضویت در یک وبلاگ گروهی، احساس وظیفه و تعهد کنیم و آن را وبلاگ خود بدانیم (وای بیچاره شدم، عجب باری گردن خودم گذاشتم).
هر گاه هم دوست جدیدی، خواست به نویسندگان وبلاگ اضافه شود، آقا حامد زحمتش رو بکشند.
موافقید؟ با اولی یا دومی؟
پینوشت:
راستی، یادم رفت بگم، برای تصمیم به نوشتن این پست، تفالی به کلام الله مجید زدم ، سوره نحل آیه 97 آمد. نمی نویسم و لینک هم نمی دهم، تا خودتون تشریف ببرید ببینید.
ایام عزت مستدام
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 88/5/2 1:50 صبح
پایانافاضات التهیه:1- ترسیدم یک بار دیگه نوشتههای این دو هفتهی بچهها رو بخونم و از تصمیمم صرفنظر کنم؛ نخوندم!
2- من هم یکی مثل بقیه نویسندگان؛ این «پایان» هم به معنای پایان حضور من در این وبلاگه. بقیه بزرگواران میتونند اینجا رو ادامه بدن و من هم خوشحال میشم مطالبشون رو بخونم.
3- باز هم تاکید میکنم. این «پایان» برای حضور من در وبلاگ طعم شیرین دو دقیقه است. یه وقت دیدین چند ماه دیگه یا حتی زودتر یه وبلاگ گروهی جدید باز کردم. خدا رو چه دیدی.
4- بچههای خوبی باشید و به هم احترام بذارید.
5- یه نکتهی جالب که دقایقی پیش کشف کردم. خداحافظی من در دومین مصادف شده با سالروز تولد
کشکول. آخی نازی.
6- آها راستی یه نکتهی بامزهی دیگه. این دو هفته اصلا انگار نه انگار که اینجا وبلاگ بود و روزی دویست سیصد نفر میومدن میخوندن. چنان تو سر و کلهی هم زدیم و مسخره بازی و دعوابازی، که انگار هیچکس جز خودمون ما رو نمیبینه. خوش گذشت!
7- در این مدت اگر با نظراتم، حرفام یا نوشتههام باعث آزار و اذیت و ناراحتی کسی شدم عذرخواهی میکنم. حلال کنید.
8- بقیهی حرفا رو هم که در پست ت
عطیلی همیشگی وبلاگ دومین زدم. میتونید بازم مراجعه کنید و بخونید.
9- .... .. ....... ...... .. ... ....... .. .
10- یاعلی
کلمات کلیدی :
خداحافظی،
پایان
ارسالکننده : سایه ساروی در : 88/5/1 1:54 صبح
این پست درون گروهی بوده و عواقب حواندن غیر گروه را قبول نمیکنم :)))))
هرگز عادت نداشته و ندارم که به وبلاگی که تصمیم به تعطیلی میگیره بگم چرا !؟ همیشه با خودم گفتم که مدیر یک وبلاگ وقتی لازم میبینه که وبلاگش رو ببنده از اونجایی که هیچ فردی وابستگیش به اون وبلاگ از مدیر اونجا بیشتر نیست، پس باید قبول کرد که گفتن (چرا!) در این قبیل موارد چندان ضرورت نداره. اما خب حساب دو مین یه جورایی برام فرق میکنه.
زمانی که اینجا تصمیم به نقد دومین گرفته شد، من بنا به دلایلی سکوت کردم و خب بعدش خیلی انتقاد بابت این سکوت شنیدم. اول که بحث بسته شدن دو مین شد ، مجددا تصمیم به سکوت گرفتم اما بعد نظرم عوض شد.
دوستان عزیزم یه مقدار میخوام با خودمون بی تعارف باشم. جناب احسان بخش تو پستشون از سر اومدن عمر دومین فرمودند و من به هیچ عنوان این حرف رو قبول ندارم. البته ایشون استاد من هستند اما من فکر میکنم که آمار روز دو مین گویای این مطلب هست که دو مین کماکان میتونه یه وبلاگ سر پا باشه. آمار همین دیروز دو مین 210 بوده. خودتون قضاوت کنین چطور ممکنه یه وبلاگ با همچین آماری عمرش سر اومده باشه!!!
بزرگواران، ما همه گی زمانی که به دو مین اومدیم یک تعهد دادیم. میخوام بدونم چه مقدار به اون تعهد عمل کردیم؟ آیا در نوبت های خودمون واقعا برای دو مین وقت گذاشتیم؟ گاهی انقدر به دو مین سر نمیزدیم که حتی یادمون می رفت که نوبتمونه و بطور مثال باید فلان وقت بنویسیم. .. انصافا حرف از کمبود وقت نزنین. اکثر دوستان در ساعات زیادی آنلاین بوده و یا در فرندفید حضور دارن اما نمیدونم چرا برای جایی که تعهد دادند وقت نمیگذارند. مگر خوندن یک متن دو دقیقه ای و ارزش گذاری بر کار همکار خودمون و نقد نوشته ی مربوطه در جهت بالا بردن سطح کیفی دو مین چه میزان از تمام اون ساعاتی رو که آن لاین هستیم میگیره؟؟!! چه میزان وقت گذاشتیم تا یکی از مطالب پرباری رو که تو وبلاگ هامون مینویسیم ، اینجا نیز بنویسیم!!؟؟
عزیزان، عمر دو مین سر نیومده و اگه امروز دو مین تصمیم به تعطیلی گرفته برمیگرده به خودمون. به وقتی که برای سر پا نگهداشتن دو مین صرف نکردیم. همین پستهای خداحافظی رو یه بار مرور کنین بی زحمت !! شاید اونوقت بتونیم یه مقدار اقلا با خودمون بی رودروایستی تر باشیم ...انشاءالله دوستان صراحت لهجه ام را که در وهله ی اول نقد خودم بود، به بزرگواری خودشون می بخشند.
یه صحبت هم با خواننده گان دائم دو مین دارم .
گذشته از ایامی که لینک دو مین رو بعضی سایتهای پر باز دید میذارن و آمار اونروزهای دو مین تا 3000 هم میرسه، آمار معمول دو مین روزانه بین 200 تا 350 بازدید می باشد. خب اگه این وبلاگ مورد تائید شماست که هر روز سر میزنین چرا نباید با ثبت اقلا یک سلام در کامنتدونی ، دلگرمی به بچه ها بدید!!؟؟ چرا اثری از حضورتون نمیذارید تا ما نیز از سایه ی قشنگ حضورتان دلگرمتر بشیم ....
به دومین خوش آمدید عزیزان
یا علی..
کلمات کلیدی :