ارسالکننده : در : 86/9/7 5:42 عصر
اولین کسی که واژه املیسم را به کار برد شریعتی بود. او املیسم را تعبیر به برداشتهای واپس گرا و ارتجاعی و بدفهمی متعارف از اسلام دانست. شریعتی در کنار واژه املیسم، کلمه فکلیسم رو بکار برد. او این دو واژه را نه در مقابل هم، که در کنار هم بکار برد. و این دو واژه را همکار و هم هدف هم دونست.
روزگار شریعتی شاید روزگار اوج املیسم بود و جامعه کنونی هم ، به نوعی فراز و اوج فکلیسم. شریعتی، این دو اندیشه را یکسان و با هدف مشخص می پندارد. او در کلام و بیان هجو آمیزش، اقشاری از جامعه را به «فکلیسم» مورد طعن قرار میداد و این واژه را متقابلا در کنار «املیسم» که منظور برداشتهای واپسگرا و ارتجاعی و بدفهمی متعارف از اسلام بود قرار میداد. او نقش این هر دو را در لطمه به دین و جامعه ، یکسان میدانست. او قشر فکلی را مقصر در لطمه زدن به جامعه میدانست و گروه املان را عامل تخریب دین. و این دو را در یک راستا در کنار هم همکار میدانست.
البته صحبت در این مقوله بسیار بوده که مجال بحث بیش از این در دو دقیقه نمیرود.
پ.ن
قابل توجه (اخوی یا همشیره ؟؟) تهانی. این چند کلام رو به خاطر فرمایش و سئوال شما در باب املیسم نوشتم. انشاءالله که مفید فایده بوده باشه.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سایه ساروی در : 86/9/7 12:0 صبح
خوب ...
همه گفتن و خوندیم. همه در مورد امل حرف زدن و شنیدیم. از ریشه کلمه امل گرفته تا امل بازیامون تو دنیای واقعی و ... تا شعر جناب مدیر در مورد امل.
نمیدونم چرا یهو یاد یه امل افتادم. یه امل معروف تو دنیای مجازی که جاش خیلی خالیه. یه امل که با مطلباش گاهی همه رو میذاشت سر کار و آخرش میگفت که هدفش کشوندن بحث به چالش بوده و گاهی با حرفاش و کامنتاش ، دل همه رو شاد میکرد. یاد یه امل افتادم ، یه امل که یه ساله نیست. یعنی حدود یه سال میشه.
توروخدا گیر ندین که چرا غمگینش کردم. یهو یاد این امل دنیای مجازی افتادم. همون که اسم پارسی بلاگ رو حسینیه گذاشت و بر سر زبونا انداخت.
دلم نیومد از امل بنویسیم و یاد اون رو زنده نکنیم. همون املی که تموم فکر و ذکرش، عشقش آقا بود. همون که در اکثر کامنتاش از آقاش اسم میبرد.
یادش به خیر یه امل مدرنیسم نشده . همون که عقیده داشت: راز امل بودن ما در تضاد مدرنیته با فطرت ماست. یادش به خیر همون که آرزوش شهادت تو لبنان بود و شهادت در راه آقاش امام حسین. جاش خالیه. یادش به خیر. حسن نظری.
خدا رحمتش کنه و انشاءالله که در نزدیکی سالگرد پروازش بر سفره آقاش امام حسین میهمان باشه.
به رسم هم او: یا محمد و علی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سیدمحـمـدرضـافـخـری در : 86/9/6 11:39 صبح
بنام خدا
ای امّلان! ای امّلان! ای کاش بیکاری نبود
ای امّلان! ای کاش سوژه، بحث سرکاری نبود
ای امّلان! ای کاش در کامنت وبلاگ دومین
تبریک و پیغام و سخن، اینقدر تکراری نبود
ای کاش می شد با کبوتر، بی تکلف حرف زد
ای کاش مرهم، ناشکیب از زخم بیماری نبود
بقیه شو فعلاً فرصت ندارم بسرایم. باشه برای جلسه ادبی!
با عرض معذرت از جناب سایه، بخاطر اینکه تو نوبتشون آمدم...
(اصلاً کسی جرات داره حرف بزنه مگه؟)
آخه از اول قرار بوده من نخودی باشم تو وبلاگ، دیگه ببشخید!
یاعلی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سایه ساروی در : 86/9/6 2:29 صبح
یه بحثی هست به نام ریشه شناسی یا اتیمولوژی. یکی از کلماتی که خوب جالبه برام که ریشه اش رو بدونم همین کلمه (( اُمُّل )) هست. این کلمه معمولا در مورد شخص عقب مونده و تمیز اون از یه فرد روشنفکر بکار برده میشه ، بدون اینکه به طور درست ریشه اون رو بدونن.
در ابتدای شکست ساسانیان از سپاه اسلام، بسیاری از ایرانیان، به دین اسلام روی اوردند. و خوب البته تعداد زیادی نیز در دین خود باقی موندند. در میان افرادی که به اسلام روی آوردند، یکی از اولین کارها این بود که، نام فرزندان خود را از فارسی به عربی برگردونند. شروع کردند به گذاشتن اسمهایی از قبیل ام البنین و یا ام الزهرا. دیگران به این افراد که اقدام به این کار کرده بودند ، (امّل) میگفتند، یا در واقع (ام ال). یعنی کسانی که در ذکر نام فرزندانشون از (ام) استفاده میکنن. و این از همون موقع تا حالا موند.
که حالا به کسی میگویند و اطلاق میشه ((که هر کسی که امل باشه باید فرسنگها فاصله از آدمهای مدرن داشته باشه)).
خوب!!! اینم از اتیمولوژی یه کلمه. اونم کلمه ای مثل امّل ....
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رائد در : 86/9/5 6:24 عصر
راستش رو بخواید من اصلا درست معنای امل رو نمیدونم. یه چیزایی میدونما اما خب دقیق نمیدونم. هیچوقت هم تا حالا استفاده نکردهم از این کلمه. البته هیچوقت که نمیشه گفت. اگه کلا دو سه بار استفاده کرده باشم، همینجوری استفاده کردهم.
ولی یه چیزایی میدونم. این هفته هفتهی بسیجه. البته نمیدونم از کی شروع شده و تا کی هم ادامه داره. هر وقت مثلا به بسیجیها گفتهن امل، من برام جالب بوده. اصولا من هر وقت فحش میشنوم حال میکنم!
چی میخواستم بگم؟ اها. میخواستم بگم این کلمه مقدس امل! کاربردهاش زیاده. هم میتونه به عنوان فحش استفاده بشه هم میتونه کاملا توصیفی باشه و غیره؛ البته بقیه کلمهها هم همینطور هستن!
اما بعضی وقتها هست که ما واقعا املبازی در میاریم؛ اونم جایی که دقیقا باید مثل آدم رفتار کنیم! بعضی وقتها هم که باید خودمون رو لوس کنیم و املبازی در بیاریم و راحت باشیم و خرابکاری کنیم محترم میشیم و شورشُ در میاریم.
توی یکی دیگه از یادداشتهام نوشتم؛ یه بار دیگهم میگم:
امل یا غیرامل مهم نیست؛ برو آدم شو! یا بزارید یه جور دیگه بگم: آدم باش!
یه چیزی یادم رفت. علامت ! علاوه بر افاده تعجب، گاهی وقتها معنای تخاطب دارد؛ افتاد؟
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رائد در : 86/9/5 3:5 عصر
بچه بودم. فکر کنم 12 سالم بود. این رو هم میدونم که یا اواخر زمستون بود یا اوایل بهار. اون وقتا یه سریال پخش میشد به اسم «به رنگ صدف». یه شخصیت هم داشت به اسم ریحانه.
یه قرار بود بریم گشت و گذار و تفریح و صحرا و اینا؛ تکرار اون سریال قبل از ظهر بود و من داشتم با لذت خاصی نگاه میکردم. از اونها اصرار که بریم و از من انکار. وقتی دیدن نمیتونن من رو از پای تلویزیون بکَنن دست به یه توطئه وحشتناک زدن!
مامان گفت: «یعنی تو اینقدر این ریحانه رو دوست داری؟» و ادامه داد: «نکنه میخوای زنت بشه؟!» البته به شوخی اینا رو گفت.
من هم امل! زدم زیر گریه. اون روز هم باهاشون رفتم اما همش داشتم اشک میریختم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رائد در : 86/9/5 12:8 عصر
هشت سال پیش بود. تازه شادمهر آلبوم دهاتی رو خونده بود.
تا خونهمون یه ساعت راه بود. با چهار تای دیگه از بچهها سوار بر یک پیکان داشتیم بر میگشتیم. رانندههه «دهاتی» گذاشته بود. من هم که امل بودم خفن! البته فقط در این حد که خوشم نمیاومد.
همه خوابمون برده بود یا توی چُرت بودیم. بیچاره رانندههه! گفت بابا یه حرفی بزنید یه چیزی بگید. من هم دنبال فرصت میگشتم تا این دهاتی رو توی سر راننده خورد کنم؛ بش گفتم آقای راننده! خب تو که ترانه گذاشتی صداشم تا آخر بلند کردی مگه اصلا صدای ما رو میشنوی اگه ما حرف بزنیم!
بیچاره رانندههه! حرفی نزد و صدای نوار رو کم کرد.
اما کاش بود و میدید همونی که هشت سال پیش از این نوار خوشش نمیاومد دو سه سال بعد تازه شروع کرده بود به لذت بردن از «دهاتی».
تموم شد! میتونید گریه کنید.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 86/9/4 9:34 عصر
امل به نقل از یادداشت سوتک: کسی که بآداب و تمدن آشنا نباشد(بیشتر در مورد زنان استعمال میشود) زنی که طرفدار طرز زندگی قدیم باشد.
این روزها
آن روزها
امل :امل به نقل از یادداشت سوتک: کسی که بآداب و تمدن آشنا نباشد(بیشتر در مورد زنان استعمال میشود) زنی که طرفدار طرز زندگی قدیم باشد!!!
پیپی نوشت: اینا که جفتش شد زنی که طرفدار طرز زندگی قدیم باشد! پس همه املن دیگه. هم این کم حجابا! هم اون خیلی حجابا!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/3 5:0 عصر
یا رفیق!
ذات پیشرفت خوبه! کی بدش میاد؟
مشکل وقتی می شه که این پیشرفت یه الگوگیری غلط باشه که نه با تاریخ و فرهنگ و تمدنمون جور در میاد، نه با دین و مذهب و شرعمون!... اون وقته که آدم دلش می خواد به این آداب و تمدن آشنا نباشد و براش مهم نیست که اگه بهش بگن نادان برسمهای زمان خود و طرفدار طرز زندگی قدیم...
.......................................................................................
آخه اینم شد موضوع برای دو دقیقه؟!
همه ی حرفامو دارم می خورم که مبادا طولانی نشه!
حیف که طولانی نوشتن عواقب دارهو گرنه حالا حالاها می نوشتم در توضیح همین چند خط...!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/3 4:0 عصر
یا رفیق!
می گفت: همه میرن دانشگاه، روشنفکر می شن. تو رفتی املتر شدی که!
...
اگه قراره روشنفکری به تغییر سر و وضع باشه و تساهل و تسامح دربرابر خیلی چیزا... ترجیح میدم امل باشم!
کلمات کلیدی :