ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 86/4/6 1:31 صبح
سلام...
خب سوالات این دفعه زیاد نبوده است...برای پست امشب یک سوال را انتخاب کردهام و چون زمان داریم کمی هم آن را بسط میدهم...:
سوال در مورد زخم معده میباشد...بجز آندوسکوپی راه دیگهای هم برای تشخیص اینکه جای زخم کجا میباشد،وجود دارد یا خیر؟...و اگر درمان اصولی و علمی نشود،چه عوارضی دارد؟
جواب: مهمترین راه تشخیص محل زخم معده آندوسکوپی میباشد...از دیگر روشهای تشخیص آن خوردن باریوم و عکسبرداری پس از آن میباشد که حساسیت خیلی بالایی ندارد...البته اینکه محل زخم را بدانیم در روش درمانی تغییری به وجود نمیآورد و آندوسکوپی در حقیقت به خاطر اثبات تشخیص خود زخم به کار میرود...
چندین نظریه جهت ایجاد زخم معده و اثنیعشر(که علت یکسانی دارند) وجود دارد که مهمترین آنها نظریه هلیکوباکتر پیلوری - آنزیم - اسید میباشد...هلیکوباکترپیلوری که به صورت خلاصه اچ.پیلوری نامیده میشود یک نوع باکتری است که در معده (و یا اثنی عشر)80 درصد از افراد جامعه وجود دارد و منظور از آنزیم نیز آنزیم پپسین میباشد و اسید معده نیز اسید کلریدریک میباشد که قویترین اسید معدنی میباشد...طبق این نظریه عدم توازن در رابطه نرمال این سه موجب زخم معده میشود...طبق یک نظریه دیگر،کاهش خونرسانی به مخاط معده و بر هم خوردن توازن مادهای به نام پروستاگلندین باعث آمادگی آسیبرسانی مخاط معده در مقابل اسید معده میگردد و آزردگیهای سطحی به تدریج تبدیل به زخم معده میشوند و هر چه که بگذرد اندازه این زخمها بزرگتر میگردد...
گاهی بعضی موارد نادر نیز باعث زخم معده میشوند...نظیر وجود تومور ویپوما در لوزالمعده که به صورت سرخود طبق یک سری مکانیزمهایی باعث ترشح بیش از حد اسید معده میگردد...و زخمهای بیشماری را در معده بوجود میآورند...
علت درد در زخم معده نیز برخورد اسید معده به داخل زخم و زیرمخاط زخم میباشد که باعث تحریک اعصاب مخاطی و احشایی میشود...
از مهمترین علامتهای زخم معده،درد شکم به هنگام غذا خوردن میباشد...زیرا غذا خوردن طبق رفلکس طبیعی بدن باعث ترشح اسید معده و به نوبه خود تحریک زخم معده میشود...در زخم اثنی عشر برعکس میباشد و در هنگام گرسنگی درد شدیدتر میباشد...
در افرادی که زخم معده دارند،توصیه میشود که غذای خود را در حجم کمتر و در دفعات بیشتری بخورند...همچنین از بعضی عوامل تحریک کننده نظیر خیار شور،قهوه و بخصوص سیگار احتناب نمایند...طبق آخرین تحقیقات،استرسهای روحی هیچ تاثیری در زخم معده ندارند...
درمان زخم معده بر شکستن سه ضلع ایجاد کننده زخم استوار میباشد...درمان آنتیبیوتیکی جهت ریشه کردن اچ.پیلوری و درمان ضد اسید روشهای درمانی آن میباشد...در موارد شدید ناچار به برداشتن تمام یا قسمتی از معده میشوند...در مواردی که تومورهای سرخود تولید کننده اسید باعث زخم میشوند درمان بر برداشتن خود تومور استوار میباشد...
در صورت عدم درمان زخم معده عوارض وخیمی به وجود میآید...خطرناکترین عارضه، پارگی جدار معده میباشد که محتویات معده که خطرناکترین آن خود اسید معده میباشد وارد فضای شکم میگردد و این محتویات باعث آسیب رساندن به دیگر ارگانهای داخل شکم میشوند...دیگر عارضه آن خونریزی از زخم میباشد که علامت آن سیاه شدن مدفوع میباشد(مدفوع قیری و چسبناک) که اگر شدید باشد باعث از دست رفتن مقدار زیادی از خون بدن میشود...دیگری پارگی جدار معده و نفوذ محتویات معده به عروق اطراف معده میباشد که هم خونریزی وسیعی به وجود میآْورد و هم فضای شکمی را درگیر میسازد...یکی دیگر از عارضههای عدم درمان زخم معده،پیشرفت زخم به سوی سرطان معده میباشد...که تقریبا غیرقابل درمان است و بیمار مبتلا سرنوشتی به غیر از مرگ ندارد...
پس اگر مبتلا به زخم معده هستید آن را جدی بگیرید...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سایه ساروی در : 86/4/5 2:35 صبح
بسم الله
با صدایی ، سرش رو از رو میز بلند کرد و یه نگاه به اطراف انداخت ، نتونست تشخیص بده که ، چه زمانیه و کجاست!!!
یه چرته دیگه ، و فکرای مختلف ، تو عالمه خواب ، میدید که با خنده اومده بیرون و راضی سرش رو بالا گرفته و.....
یه صدایی....آقا ، آقا ......امان از دسته این مامان ، حالا هم که من میخوام بخوابم اون نمیذاره !!
یه چُرته کوتاه میزنم و بعد ، میرسم به بقیش و تمومش میکنم...
تو عالمه خواب داشت با خودش مرور میکرد ....معادله حرکت پرتابیه یک گلوله در هوا.....حرکت جوهریه ملاصدرا ........چرا سپاه اسلام در جنگ احد.......معادله چند مجهولیه......
آقا ....آقا......
چند لحظه ......قول میدم الان پاشم و بخونم....
اگه بتونم ....اگه بشه......اگه .....
آقا ....آقا ..چیزی به پایانه جلسه نمونده و شما تمومه مدت رو تو خواب بودین ، نمیخواین بلند شین....
صدای مراقب تو گوشش زنگ زد...چیزی به پایانه جلسه نمونده !!!!
مگه الان چه موقعه ؟؟ من کجام ؟؟ چشماش رو با ترس و لرز باز کرد و از اونچه که میدید تعجب کرد ....
مگه میشه ؟؟ سر جلسه بود و خواب جای تمومه خستگیهارو پر کرده بود..
چقدر بهش گفته بودن که دیشب رو بخوابه و اون گوش به اضطرابا داده بود.
**************************************************
سر صندلیش جا بجا شد و به اتاقکی که روبروش بود نگاه انداخت...
چهارتا سئواله دیگه جواب دادو بازم خش و خشی رو تو اون اتاقه تاریک احساس کرد ...
چقدرم گرمش بود....فقط دو تا پنکه بود که خوب ، خیلی باهاش فاصله داشت .
بازم تو تاریکیه اون اتاق حرکتی حس کرد و با ترس پاهاش رو بلند کرد تو هوا و ......میترسید از اون اتاق یه موشی چیزی بیاد بیرون !!
چند تا سئواله دیگه جواب دادو بازم حواسش رفت دنباله خش و خش و تاریکیه اتاق و موش احتمالی و گرما و ....
ایندفعه دیگه واقعی بود و حرکت رو کاملا دید....
جلسه تموم شد و .... اومد بیرون ، البته با گریه ....چقدر امید داشت ، با چه دلخوشیی اومده بود سر جلسه ...امید به رتبه زیره صد داشت و حالا...
********************************************************
1-داستانها واقعی بوده و بر گرفته از خاطراته یک پشته کنکوری و یک معترض به رتبه ناحق ، میباشد.
2-کاش این روزا که بحثه کنکوره و تبش داغ و جوونا هم قراره جوابه زحماتشون رو بگیرن ، کمی شرایط رو بهتر براشون مهیا میکردیم..
3-کاش این روزا که قراره ، گل زحمات به بار بشینه ، کنکوریا هم کمی به توصیه های ایمنی گوش داده و زحماته خودشون رو به راحتی با اضطرابات و استرسهای مختلف هدر نمیدادن.
4- کاش آموزش عالی ، مکانهایی رو برا برگذاریه کنکور ، انتخاب کنه که تمومه شرایطه فیزیکیه مناسب رو برا برگذاریه امتحان داشته باشه.
5و6و7و......... کاش و کاش و کاش و........
*( اعتراض نکنین ...طولانی بود ولی تایم بگیرین ، همون دو دقیقه هست).
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/4/4 11:50 صبح
یه ضرب المثل چینی هست که میگوید:
اگر یک خر بوست کند بهتر از این است که یک بوس خرت کند
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/4/3 9:0 صبح
مغازه داری روی شیشه ی مغازه اش اطلاعیه ای یه این مضمون نصب کرده بود:" توله های فروشی." نصب این قبیل اطلاعیه ها بهترین روش برای جلب مشتری، بخصوص مشتریان نوجوان است، به همین خاطر خیلی بعید بنظر نمی رسید وقتی پسرکی در زیر همین اطلاعیه هویدا شد و بعد از چند لخظه مکث وارد مغازه شد و پرسید:
" قیمت توله ها چنده؟"
مغازه دار پاسخ داد: " هرجا که بری قیمتشون از 30 تا 50 دلاره."
پسر کوچک دست تو جیبش کرد و مقداری پول خرد بیرون آورد و گفت:" من 2 دلار و سی و هفت سنت دارم. می توانم یه نگاهی به توله ها بیندازم؟"
صاحب مغازه پس از لبخندی سوت زد. با صدای سوت، یک ماده سگ با 5 توله ی فسقلی اش که بیشتر شبیه توپ های پشمی کوچولو بودند، پشت سر هم از لانه شان بیرون آمدند و توی مغازه براه افتادند. یکی از توله ها به طور محسوسی می لنگید و از بقیه توله ها عقب می افتاد. پسر کوچولو بلافاصله به آن توله ی لنگ که عقب مانده بود اشاره کردو پرسید:
" اون توله هه چشه؟"
صاحب مغازه توضیح داد که دامپزشک بهد از معاینه اظهار داشته که آن توله فاقد حفره مفصل ران است و به همین خاطر تا آخر عمر خواهد لنگید. پسر کوچولو هیجان زده گفت:
" من همون توله رو می خرم."
صاحب مغازه پاسخ داد:
" نه، بهتره که اونو انتخاب نکنی. تازه اگه واقعا اونو می خوای، حاضرم که همینجوری بدمش به تو."
پسر کوچولو با شنیدن این حرف منقلب شد. او مستقیم به چشمان مغازه دار نگریست و در حالی که با تکان دادن انگشت سبابه روی حرفش تأکید می کرد، گفت:
" من نمی خوام که شما اونو همینجوری به من بدید. اون توله هه به همان اندازه توله های دیگه تون ارزش داره و من کل قیمتشو به شما پرداخت خواهم کرد. در واقع، دو دلارو سی و هفت سنتشو همین الآن نقد می دم و بقیه شو هر ماه پنجاه سنت، تا این که کل قیمتشو پرداخت کرده باشم."
مغازه دار بلافاصله به حرف درآمدو گفت:
" شما حتما این توله هه رو نخواهد خرید، چون اون هیچوقت قادر به دویدن و پریدن و بازی کردن با شما مثل اون یکی توله ها نخواهد بود."
پسرک کوچولو با شنیدن این حرف خم شد، با دو دست لبه چپ شلوارش را گرفت و آن را بالا کشید. پای چپش رو که بدجوری پیچ خورده و چلاق بود و به وسیله بازوبندی فلزی محکم نگه داشته شده بود، به مغازه دار نشان داد و در حالی که به او می نگریست، به نرمی گفت:
" می بینید، من خودم هم نمی توانم خوب بدوم، این توله هه هم به کسی نیاز داره که وضع و حال شو خوب درک کنه!"
منبع: سوپ جوجه برای روح/ ج 1
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 86/4/2 12:47 صبح
توی یک پاساژی داشتم قدم میزدم و به دنبال چیزی میگشتم که میخواستم بخرم...یهو صدای مکالمه با تلفن همراه دختری که جلوی من با یک آقا پسری راه میرفتند،توجهم رو جلب کرد...عمدی نبود،اینقدر بلند حرف میزد که صدایش واضح به گوش من میرسید:
_ آره مامان جون،با سارا اومدیم خرید...تو چیزی نمیخوای؟
آقای سارا !!! هم دستانش رو گذاشته بود پشتش و آروم قدم میزد و همراهی مینمود...
_ مامان سلام میرسونه...
آقای سارا هم سری تکان داد...
_ سارا هم سلام میرسونه...باشه،کاری نداری؟...قربونت...خداحافظ!
و بعد صدای خنده هر دو نفر بود که گوشم را نوازش داد...و من در فکر این هستم که این آقای سارا پیش خودش فکر نمیکند که کسی که به این راحتی به مادرش دروغ میگوید،آیا با او صادق خواهد بود؟
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 86/4/1 12:4 عصر
محمد هادی فضل الله نژاد . شب نوشت . مدیر آموزش دفتر توسعه وبلاگ دینی . معمولا ساکته اما خدا نکنه سر حرف زدنش باز بشه که دیگه ول کن نیست . شبا معمولا بیداره و به بررسی وبلاگها می پردازه . زمانی که خیلی از وبلاگ نویسان پر مدعای الان پشت نیمکت مدرسه دانش آموز بودند ، فضل الله اولین وبلاگ خودش رو در سال 81 ثبت می کنه .
سوالات وبلاگی
وبلاگ نویسی به چه درد آخوند می خوره؟
بعضی حرف ها هست که یه روحانی میتونه تو وبلاگ به بعضی ها بزنه
حالا وبلاگ یه روحانی به چه درد یه جوون می خوره ؟
بعضی از حرفای یه روحانی وبلاگ نویس ممکنه برای یه جوون جالب و مفید باشه
الان چند درصد وبلاگ طلاب و روحانیون ما جوونا جالبه به نظر شما ؟
من همیشه میگم درصد و آمار تو وبلاگ ها اعتباری ندارند ، در عین حال میشه از وضعیت فعلی وبلاگ ها این نتیجه رو گرفت که روحانیون وبالگ نویس موفقیت های خوبی د رجلب توجه خواننده ها داشته اند
شما از کی وبلاگ می نویسی ؟
چهار سال و نیم پیش ، از آبان 81
سوالات زرد
وسیله نقلیه ات چیه ؟
چند ماهه که یک دوچرخه گرفتم .
منزلتون چند متره ؟
راستش بلد نیستم متراژ رو حساب کنم یا درست تخمین بزنم ، ولی در اولین فرصت از صاحب خونه میپرسم .
حقوق دریافتی ؟
صد و اندی به عنوان شهریه طلبگی و صد و اندی هم فعالیت های تحقیقی و علمی .
سوالات کوتاه
دفتر توسعه وبلاگ دینی؟
امید به وبلاگ های دینی بیشتر و بهتر
از بلاگ تا پلاک ؟
یک نگاه نو به یک منظره زیبا
بچه؟
کوچولو و ناز ، یه کمی هم خوردنی
سید محمد خاتمی ؟
یک ظاهر ظاهرا خوب با کمی هم باطن یک مقدار خوب
بودجه کلان ؟
در دست افرادی با قدرت کلان و اکثرا بیخیالی کلان ، نسبت به بودجه و مسئولیتش بیخیالن و درست و در جای مناسب مصرف نمیکنند .
حامد احسان بخش ؟
بی شیله پیله
ارزوت چیه ؟
ارزوی اصلی ام اینه که از عمرم به بهترین شکل استفاده کنم
بهترین دوست وبلاگیت ؟
خیلی سوال سختیه ،خیلی چیز هاست که قبول ندارم بشه یکی رو فقط انتخاب کرد .
هر هفته جمعه ها مصاحبه وبلاگی داریم .
کلمات کلیدی :