اسرائیل
کلمات کلیدی :
امشب به روایتی شب قدر است.
امشب، شب شهادت مولا امیر المومنین علی (علیه السلام) است.
امیرالمومنین (علیه السلام) قران ناطق است.
شب قدر، شب قرآن است.
امشب شب قدر است.
در شب زنده داری هاتون اینا رو دعا کنید:
کوثر- سید محمد رضا فخری- مصطفی-سایه- هیچ کس-سوتک - مجاهد- ایمان ضیابری- فاطیما- حامد
اگه اینا روزه داشتن که اینطوری نمی شدن.
ببینید چه آهی می کشه و تک تخم مرغش رو نگاه می کنه.
نامه معشوق
اگه واقعا عاشقی همه چیزمعشوق واست عزیزه ، چه برسه به نامه ای که برات نوشته ،جایی میذاریش که نزدیکت باشه تا هروقت دلت واسه عشقت تنگ شد زود برش داری و بخونیش، مواظبشی ،نگرانی که یه وقت خال بهش نیفته ، بوش میکنی و در آغوشش میگیری.زیاد میخونیش بارها و بارها ، قبل از خواب و اول صبح نگاش میکنی اگرچه تو حال خودت باشی و معنی کلماتش رو درست نفهمی ولی بازم باهاش حال میکنی!
گوش کن اینا کلام یه عاشق واقعیه که از نامه معشوقش میگه:
فرزندم ! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگرچه با قرائت آن ؛ و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان ست. آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو وبرای همه کس، ونامه محبوب محبوب است اگرچه عاشق و محب مفاد آنرا نداند و با انگیزه حب محبوب که کمال مطلوب ست به سراغت آید و شلید دستت گیرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه این که قرآن کتاب ماست به سجده رویم از عهده بر نیامده ایم.( از فرمایشات امام خمینی رحمه الله علیه).
بیا عاشقی بیاموزیم
عنوانی که برای این مطلب برگزیدم، اعتقادی قلبی است که بعد از چند سال سردرگمی، تردید و بلاتکلیفی در مورد اعتقادات سیاسیام به دست آوردهام و قویاً هم بر آن پایبند و راسخم.
حکومتی که کمتر از 3 دهه عمر کرده و تجربهیی به اندازهی یک جوان 27 – 28 ساله دارد را نمیتوان با حکومتهایی مقایسه کرد که حداقل چند قرن سابقه دارند و تمامی زیر و بمهای مردمداری، راه و چاههای ارتباط دیپلماتیک با دنیا و اصول سرگرم کردن ملتها را آموختهاند و میدانند که چگونه بحرانهای سیاسی و اجتماعی را مدیریت کنند.
شاید با من همعقیده نباشید اما واقعیت این است که به دلیل ویژگیهای ژنتیکی و ساختارهای روحی و روانی مردمان مشرق زمین، سطح استبداد شخصی و استعمارگری ما ایرانیها به عنوان طیفی از این گروه بزرگ یعنی اهالی شرق نسبت به آدمهای دور و اطرافمان، بیش از حد قابل تصور است.
یک مثال خیلی ساده میزنم. همین ما وبلاگنویسها. چه قدر حاضریم انتقاد بشنویم، چه قدر کامنتهای انتقادآمیز را پابلیش میکنیم؟ یا در زندگی روزمره، اگر بدانیم نسبت به نیازمند و درماندهیی کاری از دستمان برمیآید، حقیقتاً چه قدر عمل میکنیم. آیا دریغ نمیورزیم؟ یا در شهر و خیابان، موقع سوار شدن به تاکسی و اتوبوس، حتی اگر بدانیم نوبتمان هم نیست، آیا حمله نمیورزیم و حق هموطنمان را ضایع نمیکنیم؟
با توجه به این ویژگیها که باعث میشود ما حتی در روابط شخصیمان هم نتوانیم دید باز و صلحآمیزی داشته باشیم، قویاً باید پذیرفت که حکومت به عنوان یک دستگاه عظیم با ابعاد گسترده و بسیاری از ملاحظات امنیتی، بسیار دموکراتیک و آزاداندیش است که این همه مخالف و منتقد را با انواع ادبیات بیرحمانه و گاه غیراخلاقی تحمل میکند و به آنها تریبون میدهد...
خداوکیلی هر کدام از ما (نمیگویم سمت دولتی و منصب حکومتی)، اگر یک سایت خبری ساده هم داشته باشیم، سعی نمیکنیم صدای مخالفان را در نطفه خفه کنیم که دولت و دستگاه قضایی را به دلیل برخورد با مخالفان، به نقد میکشیم؟
رییس به ما محول کردند که با یکی از اهالی وبلاگستان، گفتوگویی دودقیقهیی ترتیب بدهیم و نظراتشان را در مورد مسایل جاری بینالمللی! جویا شویم.
ما هم برای اینکه نشان دهیم شایستهسالاری در درجهی اول اهمیت برایمان وجود دارد و برای گفتوگو فقط به چهرههای برگزیده و قهرمان توجه میکنیم، با غلامعلی مجاهد گفتوگو کردیم و آخر سر دیدیم که به شکل کاملاً تصادفی و نادانسته، این دوست عزیز یکی از نویسندگان طعم شیرین دو دقیقه از آب درآمده...
این گفتوگوی کاملاً جدی و استراتژیک را در زیر میخوانید:
غلامعلی مجاهد: من شام میل نکردم
سید ایمان: روزانه چند بار به حامد احسانبخش، مدیر فعلی وبلاگ طعم شیرین دو دقیقه فکر میکنید؟
غلامعلی: برام اهمیت داره. بیشتر وقتهایی که تو یاهو مسنجر با کسی دعوام میشه!
ایمان: اگر قرار باشه از بین اوگاندا و بورکینافاسو، یکی رو برای یک سفر خارجی انتخاب کنید، نظر شما در مورد باخت اخیر تیم چلسی چیه؟
علی: قرمز، یا شاید هم کلاه قرمزی
عین: یه کامپیوتر که روی اوپن آشپز خونه هستش. و به کیسش یه کول دیسک وصله
ع: شاید به همون انگیزهیی که من خودم رو برای معاونت اول رییس جمهور کاندیدا نکردم
ع: تعجب میکنم که چرا من حامد رو نمیشناسم
...: پس اگر جای حامد بنویسم علیرضا افتخاری چه جوابی میدید؟
...: به دوستم که در سیستان و بلوچستان زندگی میکنه زنگ میزنم که بره!
اینکه چرا گفتم رئیس جمهور محبوب، به خاطر این بود که ایشون در انتخابات 84 رای میلیونی آوردن و تا انتخابات دیگه ای برگزار نشه باید قبول کرد که محبوب هستند، مگه اینکه اتفاق دیگه ای بیفته.
می خوام از این هفته با مسئولین نظام شوخی تصویری بکنیم و خب بالطبع نفر اول هم اولین شخصیت اجرایی کشور جناب محمود احمدی نژاد خواهد بود. بقیه هم برن تو صف تا تک تک خدمتشون برسم.
احمدی نژاد با خودش : می گن خوندن آیه وجعلنا و فوت کردن به طرف مقابل باعث می شه طرف مقابل تو رو نبینه . خدایا چطوری برم تو بغلش ؟ و جعلنا ..... پوووووووف
گومبا گومبا: (با لهجه اوگاندایی بخونید) محمود جان کجا می بری من را
احمدی نژاد: بیا بریم کاریت نباشه، این پشته یه تاریک خونه است. انگار خوب ظاهر نشدی ،میخوام بدم بچه ها دوباره ظاهرت کنند.
احمدی نژاد: خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است *** کارم از گریه گذشته است به آن می خندم . فکر نکنم دیگه واسه این وجعلنا هم توفیری بکنه.
احمدی نژاد خطاب به حداد: حال کردی بنزینو سهمیه بندی کردم ،هاشمی مجبور شده پیاده بیاد تا اینجا؟؟
هاشمی هم با خودش : صبر کن دو سال دیگه نوبت منم می شه.
بدون شرح !!؟
از کسی که اصطلاحاً وبلاگ زده شده چه انتظاری باید داشت که بشینه و طنز بنویسه؟
خودم در زمینه طنز هیچ تخصص و حتی استعدادی ندارم ولی عاشق طنز های ابراهیم نبوی از نوع سیدش، حسین شریعتمداری از نوع کیهانیش و ناصر خالدیان از نوع نقطه ته خطیش هستم.
و اما امروز چی بنویسم؟؟؟
آهان، از همون بازی الفبای وبلاگ نویسی می نویسم.
وبلاگ سیب زمینی ما رو برای بازی الفبای وبلاگ نویسی دعوت کرده. من فقط و فقط به خاطر اعتبار بین المللی این وبلاگ و اینکه جلوی خوانندگانش شرمنده نشه این دعوت را قبول کردم؛ وگرنه چه کسی است که نداند که من چقدر سرم شلوغه و اصلا از این لوس بازی ها هم خوشم نمیاد.
1- اگه واسه دوست دخترت وبلاگ می نویسی همون بهتر که تو چت واسش لاو بترکونی. وبلاگ که جای لاو ترکوندن نیست،اونم با جفنگیاتی که حال دختر مردمو به هم میزنی.هر وبلاگی می ری توش شعرای آبکی و قلب و نمیدونم غروب و ایناست. بی خیال بابا.
2- اینقدر عکس یانگوم نذار تو وبلاگت. لااقل یه مقدار از خودت خلاقیت نشون بده و برو تو برنامه پاینت یا فتوشاپ و با قلمو یه سبیل براش بکش و بذار تو وبلاگ.
3- خجالت بکش با این پیام هایی که هنگام ورود به وبلاگت میذاری. زشته به خدا. می ری تو وبلاگ می بینی زد سلام عزیزم. اینتر می کنی باز میاد آمدی جانم به قربانت. باز اینتر می زنی میاد منتظرت بودم خیلی خوش اومدی. باز اینتر می زنی میاد نظر یادت نده. ای مرض و نظر یادت نره، ای کاش همون با پیام دوم جونت به قربونم می رفت و اینقدر ادامه نمی دادی. آخرش که میخوای وبلاگ پرمحتوای ایشون رو ببندی میاد که عزیزم بازم برگرد و منتظرتم و از این حرفهای الکی.
4- خدائیش فکر می کنی خدای طنزی که یه مشت جک بی نمک و مسخره رو کپی می کنی تو وبلاگت؟ هنر کردی؟ ننویس داداش من، اینترنت که تعطیل نمی شه اگه ننویسی. چهار تا طنز خوب را هم خراب کردن این وبلاگا. اگه واژه طنز را در گوگل سرچ کنیدبه جای اینکه چند تا وبلاگ و سایت پر محتوای طنز بیاد همش این وبلاگهای در پیت که جک و اس ام اس از سر و کولش بالا میره ،میاد.
5- این آهنگ هایی که میذاری توی وبلاگت یه لطفی بکن یه جاش این پلیر رو بذار که بتونیم قطعش کنیم. می ری تو وبلاگ فقط سه ساعت باید بگردی دنبال جایی که بشه آهنگش رو قطع کنی ولی خب بازم پیداش نمی کنی.
کسانی که برای این بازی دعوت می کنم : سلام بچه ها ، نی نی ما ، فاطمه زهرا کوچولو ،پارمیدا کوچولو، ماه تی تی
افاضات التهیه:
لطفا از وبلاگ نویسا عاجزانه خواهش می کنم دیگه من رو توی این بازی دعوت نکنند. میدونم دوست دارید لینک وبلاگ ما به عنوان یک افتخار در وبلاگتون قرار بگیره ولی خب شرمنده دیگه؛ ان شاالله واسه بازی های بعد .
انتقاد شده که کیفیت مطالبم به شدت اومده پائین. خب خودم میدونم اینکه گفتن نداشت.
1- بگذارید از همهی نویسندهها و اهالی "طعم شیرین دو دقیقه" منجمله خودم، انتقاد کنم که حتی برای مطالب همکاران و رفقای هم وبلاگی خودشان در 2min.parsiblog.com هم کامنت نمیگذارند و این وبلاگ گروهی جوان را که باید در اوج شکوفایی و تعالی باشد، یاری نمیرسانند و برای معرفیاش در وبلاگ خودشان هم تلاشی نمیکنند... تکرار میکنم، این انتقاد قویاً شامل خودم هم میشود.
2- حامد احسانبخش که قول مدیریت "طعم شیرین دو دقیقه" را به من هم داده!!! در پست آخرش، نکات جالبی را مطرح کرده و پیشنهادهایی داده که میتواند به گسترش و بهبود کارمان منجر شود و البته ای کاش از قبل با خودمان هماهنگ میشد، اما به طور کلی با نظرش موافقم و به شخصه همهی تلاشم را مصروف خواهم کرد.
3- نوبت رسیده که این هفته، سیاسی اجتماعی بنویسم. بدون مقدمه، میخواهم از همکاران رسانهیی خودم در صدا و سیما و مطبوعات انتقاد کنم که خبر مصدوم شدن و نرسیدن حسین رضازاده به مسابقات جهانی را بارها و بارها در تیترهای روی جلد و انواع بخشهای خبری پوشش میدهند و گفتوگوی تلفنی او را بیش از پنجاه بار پخش میکنند، (کما اینکه رضازاده افتخار ایران است، ولی به اندازهی کافی هم تفقد و توجه دیده و این را حداقل شهرداری و استانداری اردبیل خوب میدانند که چه حمایتهای میلیاردتومانی هنگفتی از او انجام دادند) اما خبر درگذشت پدر علم زیستشناسی نوین ایران را در محاق غفلت و بایکوت خبری کامل قرار میدهند، همانطور که در زمان حیات او هم کمترین توجهی مصروفش نداشتند...
به راستی چند نفر از شما، پروفسور محمود بهزاد را میشناسید، و چند نفر از شما این خبر اسفبار و متاثرکننده را از رسانهی ملی و مطبوعات شنیدید؟ آیا شایستهی این مرد همیشه خدمتگزار به علم ایران هست که در مراسم تدفینش، تنها چندصد نفر حضور داشته باشند...؟
سلام
بالاخره بزرگواران اجازه دادن که ما هم توی وبلاگ یک یادداشت بنویسیم تا احیانا عقده ای بار نیائیم. عیبی نداره، ما هم خدایی داریم.
چون وقت کمه سریع می رم سر اصل مطلب. هر چند که خب ممکنه از 2 دقیقه بیشتر بشه و با توجه به حق وتویی که اینجانب برای خودم قائل هستم، هیچ اتفاق خاصی قرار نیست بیفته.
کسانی که در بحث وبلاگ دو مین هستن تازه گی ها توی این وبلاگ حرف کودتا و اخراج و نمیدونم مخملی و اینا رو زیاد شنیدن. هر کسی دم از یه کودتا میزنه، اصلا هم مهم نیست چون ما جامون بسی محکمه و بیدی نیستیم که به این بادها بلرزیم.
دیشب روی ساختار وبلاگ یه کم فکر کردم (برای حداکثر دو دقیقه فقط فکر کردما، چون اینجا باید همه چیزش دو دقیقه ای و طبق قانون پیش بره) به یه سری طرح هایی رسیدم که ان شاالله از امروز توی وبلاگ با همکاری بقیه دوستان باید اجرا بشه.
برنامه کاری جدید:
با توجه به عدم همکاری چند تا از دوستان در این وبلاگ برنامه جدید کاری به شرح ذیل اعلام می شه:
شنبه:روزمره-سوتک
یکشنبه:داستان اخلاقی- فاطیما
دوشنبه:عکس و توضیح مختصر- مجاهد
سه شنبه:من او-سایه
چهارشنبه:سیاسی اجتماعی- ایمان
پنج شنبه:مصاحبه با وبلاگ نویسان یا مطلب طنز- حامد
جمعه:از وبلاگستان(مطالب کوتاه و منتخب وبلاگهای دیگر از تمام بلاگ سرویس ها با منبع)-کوثر
نکته ای که شاید جدیدتر بکنه طرح رو اینه که برنامه کاری به همین جا ختم نمی شه ، چون یک هفته در میون جاها تغییر می کنه و هر نویسنده باید به جای یه نویسنده دیگه مطلب بذاره. به این صورت:
شنبه:روزمره- مجاهد
یکشنبه:داستان اخلاقی- کوثر
دوشنبه:عکس و توضیح مختصر- حامد
سه شنبه:من او :سوتک
چهارشنبه:سیاسی اجتماعی-سایه
پنج شنبه:مصاحبه با وبلاگ نویسان یا مطلب طنز- ایمان
جمعه : از وبلاگستان-فاطیما
اخرین نکته: این هفته همون برنامه بالا اجرا می شه. یعنی فردا که سه شنبه است سایه خانم مطلب من او را باید بنویسند. حالا اینکه من او یعنی چی و من از کجا آوردم خودمم نمیدونم. دیگه مشکل سایه و سوتک هست که این به ذهن من رسیده.
فعلا همین.