سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علم و ثروت

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/20 5:57 عصر

اومدم استغفار کنم خدا!

ده سال تو مدرسه هر وقت می گفتن علم بهتر است یا ثروت بدون هیچ ملاحظه ای شدیدترین ناسزاها را به ثروت می‏گفتم و علم را تا آسمان هفتم بالا می‏بردم.

اومدم استغفار کنم و بگم در همه این سالها ثروت بهتر بود و بس!




کلمات کلیدی :

همه همدیگر را دوست داریم

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/13 10:37 صبح

نماینده مجلسم را دوست دارم.
رئیس جمهورم را دوست دارم.
نماینده های شورای شهرم را دوست دارم.

نماینده مجلس من را دوست دارد.
رئیس جمهور من را دوست دارد.
نماینده های شورای شهر من را دوست دارند.

پی نوشت:
بخشی از یک فیلمنامه که در ایام انتخابات اتفاق می‏افتد. 




کلمات کلیدی :

ما همه ...

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/8 4:30 عصر

متاسفانه قیصر امین پور هم رفت. اونم در سالروز شهادت حسین فهمیده .چقدر امروز خوندن این شعر از قیصر آدم را آرام می‏کنه.

 

باز هم اول مهر آمده بود

و معلم آرام

اسم ها را می خواند :

اصغر پور حسین            

پاسخ آمد حاضر

هاشم قاسمیان

پاسخ آمد حاضر

اکبر لیلا زاد

....

پاسخش را کسی از جمع نداد

بار دیگر هم خواند

اکبر لیلا زاد

....

پاسخش را کسی از جمع نداد

همه ساکت بودیم

        جای او اینجا بود

               اینک اما تنها

                     یک سبد لاله سرخ

                                      در کنار ما بود

لحظه ای بعد معلم، سبد گل را دید

شانه هایش لرزید

       همه ساکت بودیم

             ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم

غنچه ای در دل ما می جوشید

گل فریاد شکفت

          همه پاسخ دادیم :

                                   حاضر   

                                            ما همه اکبر لیلا زادیم !




کلمات کلیدی :

جوابیه...

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/6 10:2 عصر

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت دوستان و عذر خواهی و رخصت از محضر بزرگواران عالیقدر: قابل ذکر بوده که این مطلب از پست های دو مین نبوده و مشمول قوانین دو مین ، از اون جمله، دو پاراگراف و کوتاه نویسی و پرونده هفته و ... نبوده و فقط جوابیه ای بر انقلتهای اخوان الحجتیه در کامنتهای ارسالی میباشد. باشد تا چراغ راه رهروان گردد.

پس از پست انجمن حجتیه، دوستان انجمنی من، حالا بمونه که با چه ادبیاتی، اما سعی در خلط مبحث نموده و با ذکر مطالب متفرقه و از اون جمله بحث تائید انجمن توسط امام (بدون ذکر حواشی)  سعی در تخطئه و به بیراهه کشیدن مطلب دارند.
بازخوانی تاریخ اسلام نشان می دهد که در طول چهارده قرن گذشته اکثر ضرباتی که متوجه مسلمانان گشته است از کج فهمی های بخشی از مسلمانان بوده است. عمده ویژگی های چنین جریاناتی تلفیق جهالت با عبادت، تنگ نظری و پیروی های صرفا شعاری نه قلبی می باشد. یعنی ایمان منهای معرفت که به گفته شهید مطهری همیشه منجر به سوء استفاده منافقین از دلسوزی های جاهلانه گشته است. نتیجه قوت گرفتن آنها استحاله اسلام، حذف محتوا و ماندن پوسته تو خالی خواهد بود.
*انجمن مدعی است که در طول دوران فعالیت اش مورد تایید مراجع بوده است. این مطلب متاثر از ماهیت مذهبی انجمن و خطر بهائیت در آن برهه بوده است. بهتر آنست که بگوییم چون کسی تصور مبارزه و سرنگونی رژیم را نمی کرد مبارزه با بهائیت می توانست کار مقبول و مفیدی باشد و در اولویت قرار گیرد. البته در این بین نمی توان از نقش و تاثیر سوالات جهت داری که انجمن جهت تایید خود از مراجع پرسیده است صرف نظر کرد. در این میان حضرت امام خمینی (ره) هیچگاه به طور کامل انجمن را تائید نکرده اند. ایشان یک بار مشروط بر صحت ادعاهای درج شده اجازه استفاده از وجوهات شرعیه را می دهند و پس از آن (بویژه پس از شروع مبارزات) دیگر تایید ننموده اند.

*از نکات تاریک تاریخچه انجمن سازش با رژیم پهلوی و همکاری با ساواک است. بگونه ای که خود اعضای انجمن گزارش جلساتشان
را به ساواک فرستاده و اگر خدای ناکرده مزاحمتی برای جلسات انجمن یا اعضای‏آن پدید می آمد به محض روشن شدن ارتباط آنها با انجمن مسئله رفع می گشت. ممانعت شهربانی در برگزاری مراسمات یزد و مذاکرات حلبی از تاریک ترین این مسائل است که در آن شیخ محمد حلبی با تکریم و تجلیل از جنایتکاران پهلوی و شاه ملعون یاد می کند.طرفین از این ارتباط رضایت داشته و حتی در اسناد ساواک آمده ایشان جزء آن دسته از سخنرانانی که علیه حکومت سخن بگویند نیستند.  البته در تاریخ سخنرانی های ایشان هم بویژه از سال 1342 به بعد چیزی مبنی بر رد این ادعا یافت نمی شود. نقل شده است که در جلسه ای در حدود  سال 1345 که  آقای حلبی و شهید مفتح و جمعی دیگر از علما حضور داشته اند، شهید مفتح  از اختناق و ممانعت از سخنرانی های مذهبی انتقاد و گله می کردند، آقای حلبی برمی آشوبد و اظهار می دارد که بد می کنید شما، بر خلاف مصالح مملکت صحبت می کنید دستگیرتان می کنند ولی ما کمیسیونها و کنفرانسهای عظیم تشکیل می دهیم و هیچکس مزاحم ما نمی شود.

*در نگاه انجمن حجتیه اعتقاد به حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) در محبت و دوستی  امام زمان (ارواحنا فداه) و تبعیت صرفا عبادی خلاصه شده است. در مجموعه نوشته ها و خطبه های اعضای انجمن هیچ نشانه ای از سایر ابعاد انتظار به چشم نمی خورد.
در یکی از نوشته های انجمن حجتیه گرچه بر این معنا که انتظار نشستن و منتظر شدن نیست و بایستی محیط را اصلاح کرد طرح می شود اما بلافاصله تمام اصلاح جامعه در نفی بهائیت و مبارزه به مبارزه اعتقادی با آن محدود می شود.
 
*بر اساس کج فهمی انجمن از برخی احادیث و ادعیه ، معتقد می باشند که مبارزه و به تبع آن تشکیل حکومت قبل از ظهور امام زمان ( ارواحنا فداه) باطل است. انجمن معتقد است که حکومت نمی تواند بر مبنای عدالت شکل بگیرد و بایستی بر مبنای عصمت پایه ریزی شود. در این باره موسس انجمن می گوید :
اول شما یک افسر، یک پیشوا و رهبر معصوم... پیدا کنید، یک رهبری که بتواند اداره اجتماع کند روی نقطه عصمت نه عدالت....
...الان هم می گویی حکومت اسلامی خوب است، شما آن مصداق حاکم اسلامی را نشان بدهید، اونی که معصوم از خطا باشد نشان بدهید، اونی که هوا و هوس و حب ریاست و شهرت و غضب و تمایلات نفسی به هیچ وجه در آن اثر نکند نشان بدهید، او بیاید توی میدون ، جلو بیفتد ملت می افتد به خاک پایش، تمام روحانیین قربان خاک پایش میشوند.

*در اساسنامه آن هدف از تاسیس را تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن با رعایت مقتضیات زمان  اعلام نمود. از مهمترین نکات تاکید بر عدم دخالت انجمن در امور سیاسی بود. بگونه ای که قید گشته است :
 
 انجمن به هیچ‌وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت و نیز مسؤولیت هرنوع دخالتی را که در زمینه‌های سیاسی از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گیرد، بر عهده نخواهد داشت.
از سایر نکات مهم در اساسنامه که بعدها به شدت مورد انتقاد انقلابیون قرار گرفت؛ پذیرش رژیم حاکم و تاکید بر این نکته که تمام فعالیتها در چهارچوب قوانین کشور انجام می پذیرد بوده است. تقریبا در  تمامی بندهای اساسنامه به گونه ای بر این بحث تاکید شده است.  


*انجمن در خلال مبارات بواسطه دید بسته خود نسبت به مرجعیت، حضرت امام خمینی (ره) را در کنار سایر مراجع یکسان می دیدند و لذا  خود را شرعا ملزم به حضور در مبارزات نمی دانستد و حتی تقابل و تمسخر هم می نمودند.در قبال این مسئله اسناد و رویدادهای متعددی است من جمله سخنرانی مشهور آقای حلبی
و واقعه نیمه شعبان 1357 و...
در نیمه شعبان 1357 حضرت امام خمینی(ره) در اعتراض به جنایات رژیم  برگزاری جشن و چراغانی را تحریم نمودند لیکن انجمن این اعتصاب را شکست و اقدام به چراغانی کوچه و خیابانها نمود.
برخی جملات مانند :
مشت بر درفش چه می تواند بکند... چه کسی با آمریکا می تواند طرف بشود... یک خودکاری دستش گرفته یک اعلامیه ای نوشته و می خواهد آمریکا را شکست بدهد.

نیز منسوب به انجمنی ها می باشد.

بعد التحریر
اخوان الحجتیه مهدویه، ضمن ارج گذاری بر آرمان والای ضد بهائیت شما، نمیتوانم منکر مسائل و واقعیات موجود حدود نیم قرن گذشته در تاریخ انجمن باشم. پس انشاءاله که مطالب من رو دوستانه خوانده و چنانچه مجددا مطلبی باشه، در خدمتم.




کلمات کلیدی :

کدام تابو؟

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/6 4:4 عصر

تعریف سوتک از کلمه تابو برام قابل هضم و روشنه و تقریبا چیزی که می‏خوام را ازش در می‏آرم.

یه نوع حرمت گذاشتن الکی که با ترس همراهه!
این که نمی شه به بعضی چیزا نزدیک شد، بدون هیچ دلیلی، نه عرفی، نه شرعی!

 می‏خوام فکر کنم تا چند نمونه تابو توی ذهنم پیدا کنم و دیگه حسابی به عمق این واژه پی ببرم.
مممم. تابو مثل:
بعضی از علما که به جز حاج اقای ژرفا کسی رو ندیدم که بتونه بهشون نقد کنه.
مثل احمدی نژاد که برای بعضی‏ها حکم یک قدیسه را پیدا کرده که نقد کردنش می‏شه گناه کبیره.
مثل عشق برای مدعیان به بچه مذهبی بودن!
مثل فیلترینگ.
اصلا مثل همین شهر قم که در مباحث اجتماعی، فرهنگی، دینی و ... از خیلی از شهرا پائین‏تره ولی کسی بهش نزدیک نمی‏شه
بقیه‏اش باشه واسه پست بعد.

 

 




کلمات کلیدی :

پیش یادداشت

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/6 3:55 عصر

با توجه به قانون جدیدی که در جلسه شورای دومین به تصویب اعضای محترم این وبلاگ رسید، قرار بر این شد که هر نویسنده در روزی که باید یادداشتی را در وبلاگ قرار دهد می‏تواند چندین یادداشت را نیز در وبلاگ قرار دهد. املا و انشای این جمله را خودتون درست کنید.

در هر حال با توجه به کمبودهای خفیه و جلیه اینجانب در به روز رسانی وبلاگ تصمیم بر این دارم تا امروز که بعد از یک هفته نوبت به من رسیده با آپدیت های مکرر خود وجودم را از هرگونه سادیسم تخلیه کنم.

نظر به اتمام دوپاراگراف، توجه شما را به ادامه مبحث در پست بعدی جلب می‏نمایم.




کلمات کلیدی :

عشق با تو

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/8/5 11:0 عصر

چند باری اسمش یادم می‏رود. چی بود خدایا!؟ باتو؟ یابو؟ بی‏تو؟ تابوت؟
به پست سوتک نگاهی می‏اندازم و یادم میاد.
سریع به سراغ کتاب گنده ها که معنی همه کلمات در آن یافت می‏شود می‏روم. جالب است که اسم آن کتاب گنده‏ها هم یادم نیست. فعلا به گفتن دیکشنری فارسی!! بسنده می‏کنم .
در دیکشنری فارسی معنی تابو این‏چنین آمده است:
طبق آیین پولینزیان شخص یا چیزی را که دارای سجی. مقدس و از تماس با دیگران ممنوع باشد تابو گویند. نیز اهالی جزایر واقع در اقیانوس کبیر (( تابو )) را به معبودی خیالی و موهوم و بتعبیر اصح بمقدسات و اشیائ محبوب خویش اطلاق نمایند . همینکه این نام بچیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد هم. افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند و هر که در این باره سهل انگاری کند منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد.

هفت هشت باری می‏خونم، خدایا این دیگر حرف حسابش چیست؟ صد رحمت به زبان پشتو.
بی خیال تابو می‏شوم.
پست این هفته من:
عشق یابویی است که با تو تابو می‏شود!!!




کلمات کلیدی :

ملل مختلف_ عروسی در هند

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/7/30 1:14 صبح


در مذهب هندو، مراسم ازدواج صبح برگزار میشود که در این مراسم رقص های سنتی دسته جمعی دارند که عروس باید لباس ساده ای برای این رقص بپوشه و بعد از مراسم رقص عروس لباسش رو عوض میکنه و همون لباس قرمز بسیار سنگین رو میپوشه و بعد عروس و داماد باید کنار هم بنشینند و از بزرگترین فرد فامیل یکی یکی میان جلو و عروس و داماد باید دست و پای انها رو ببوسنند این مراسم معمولا 2 ساعتی طول میکشه چون که همه فامیل عروس و همه فامیل داماد به ترتیب سن میان جلو و ........ بعد از این پدر مقدس ( نمیدونم دیگه چی میتونم اسمش رو بذارم) میاد جلو  اول عروس و داماد دست و پای او رو میبوسند بعد پدر براشون دعا میکنه و اونها رو زن و شوهر اعلام میکنه بعد از اون پدر عروس به داماد هدیه ای میده و پدر داماد هم به عروس هدیه اش رو میده بعدش هم عسل دهن هم میذارن بعد از همه  اینها نوبت هدیه داماد به عروس میشه این هدیه همیشه یک گردنبند است که یک گردنبند خاص است زنجیرش برنجی است و به اون پلاکهای مقدسی اویزون است این پلاکها که همه طلا هستند یکیش نظر است که دو پلاک گرد است که مادر داماد اونها رو به گردنبند میبنده و چیزهای دیگه ای هم هست یکی برای سلامتی و .....
شال که دور کمر مرد است که مربوط به لباس رسمی مردهای هندی میشه که در موقع عروسی اون رو میپوشن روز عروسی این شال رو به ساری عروس گره میزنن و ۷ بار دور اتیش میچرخن.اینها در کارما به ۷ زندگی عقیده دارن و به همین خاطر در روز عروسی شال ها رو به هم گره میزنن که نشان دهنده با هم بودن و یکی شدن و زندگی همراه با هم است و ۷ بار دور اتیش میچرخند که این به این معنی است که به اتش قول میدن که میخوان در هر ۷ زندگیشون کنار هم زندگی کنن و همیشه کنار هم باشن در واقع اتش شاهدی میشه بر قولی که در این روز به هم میدن......




کلمات کلیدی :

مدیر خطرناک می‏شود.

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/7/28 1:51 صبح

اهالی محترم وبلاگ دومین. توجه توجه.
با توجه به تغییرات جدید وبلاگ دومین اعم از تعیین موضوع هفتگی به جای موضوع روزانه و تغییر قالب و اضافه کردن نویسنده جدید و غیره و ذالک، زین پس قوانین جدیدی نیز برای نویسندگان این وبلاگ وضع می‏گردد:
1- فونت نوشته ها باید حتما 2 تاهما و حداکثر تغییر رنگ متون، 2 رنگ می‏باشد.
2- حتما نوشته ها تراز شود. یعنی سمت راست و چپ متن میزان و یک اندازه باشد. ابزاری که کنار تغییر رنگ متن هست را باید بزنید.
3- یادداشت ها حتما باید تا قبل از ساعت 10 صبح بر روی وبلاگ قرار بگیرد.
4- یادداشت ها نباید بیش از 2 پاراگراف باشد.

دیگه نمی دونم من وقت گذاشتم این یادداشت 2 دوقیقه کمتر بود و بیشتر بود و اینا تمام. حداکثر پست ها 2 پاراگراف.
امکانات وبلاگ اعم از لینک دوستان و اهنگ و برنامه هفتگی و اینا هم پائینه.
این یادداشت هم یه میان برنامه بود و نیازی نیست وقت خاصی روی وبلاگ بمونه، هر کس نوبتشه سریع پستش رو ارسال کنه.




کلمات کلیدی :

اعدام در ملاء عام

ارسال‌کننده : حامد احسان بخش در : 86/7/16 4:33 صبح

اعدام را یک مجازات لازم برای برخی جرائم همچون قتل عمد و زنای محصنه و ... می‏دانم. حکم اسلام است و برای جلوگیری از ترویج فساد و پایمال نشدن حقوق شخصی و شهروندی لازم .
اما نمی‏دانم اعدام در ملاء عام و حتی به صورتی که در بخش های مختلف خبری و روزنامه ها نیز انعکاس پیدا می‏کند چه تاثیر مثبت و منفی می‏تواند بر جامعه و افکار عمومی داشته باشد.
افراد مختلفی در سنین متفاوت می‏توانند این صحنه را از نزدیک و یا از تلویزیون مشاهده نمایند؛ آیا دیدن این صحنه باعث عبرت گرفتن و عدم وقوع جرم خواهد بود یا باعث تخریب روحیه و آسیب دیدن روان افراد؟
آیا دست و پا زدن یک جنایتکار بر بالای چوبه دار در معرض عموم باعث تقلیل جرائم می‏شود یا باعث تکثیر افسردگی و ناراحتی های روحی؟
آیا با درج خبر اعدام یک قاتل در روزنامه که نشان دهنده به سزای عمل رسیدن آن است ، باز هم نیازی به اعدام هایی با این سبک می‏باشد؟




کلمات کلیدی :

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >