ارسالکننده : در : 88/2/16 12:55 عصر
قضیه روشن است! شکلکها علامت هستند. یکی از آنها به جای دهها کلمه و حتی جمله کاربُرد دارند. مثل یک بیت شعر که به یک سخنرانی میارزد . یا این تابلو های رنگ و وارنگ که همه جا به شدت مورد استفاده هستند.
اصلا خداوند متعال هم همین کار را کرده است. همین چشمک خودمان! ببینید چقدر معانی و پیامها و اسرار مگو در آن نهفته؟! خب این ابزار را خداوند در اختیار گذاشته و همچنین توان و ذوق درک آن را هم به انسان داده است. چه بسیار سخنهای نگفته که یک حرکت ابرو بیان کرده است. حتی چشمها هم حرف میزنند.
برای من که شکلک ها بسیار خواستنی هستند. چون بارها و بارها کارم را در بیان راحت کردهاند. حتی آنچه از کلام بر نمی آمده را هم انجام دادهاند.
فقط یک مشکل هست به اسم سوءتفاهم. همیشه اینطور نیست که برداشت گوینده و مخاطب از شکل یا شکلک مورد نظر یکسان باشد. آدم باید حواسش به این نکته باشد.
به خصوص در یاهو خیلی مواظب ارسال اشتباه باشید. آقا ما یک کسانی را اشتباهی ماچ یاهُوی !!! کردهایم ..... (مثلا آقای رئیس فلانجا) زشت بوده خُب!
کلمات کلیدی :
اسمایلی،
شکلک،
اسماعیل،
خندان،
گریان،
تابلو،
علامت،
دوباره اسماعیل،
ماچ
ارسالکننده : در : 88/2/14 12:33 صبح
دوستان نکاتی رو از ایکون یا همون شکلک ها گفتند و خواهند گفت ، بخاطر همین بنده با خاطره ای پستم رو تحویل میدم.
فاش میگویم و از گفته خود دل شادم
این روزا همش تلویزیون این شعر رو از قول استاد مطهری میخونه ، منم یاد گرفتم فقط نمیدونم چرا وقتی میخوام اینا رو بگم کلی خجالت میکشم .پس سعی کنید کم بهم بخندید لطفا!!!
بذارید از اولش بگم
قبل از ورودم به دومین، کم و بیش اون رو میخوندم و کمی باهاش اشنا بودم ، وقتی وارد شدم توی اولین پستم اقا اسماعیل ورود بنده رو تبریک گفتن.قبلا بارها اسمشون رو خونده بودم و با کامنتشون کلی ذوق کرده بودم و در جوابشون نوشتم که از لطفتون ممنونم و ذکر و خیرتون رو زیاد شنیده بودم و مطمئنا نوشته های من به پای قلم شما نمیرسه.
فهمیدید چی شد؟
نفهمیدید؟
بذارید بقیشو بگم ، اون روز هیچ کس به من نگفت کجا و چطوری اسم ایشون رو دیده بودم و البته خودم هم تا چند روز بعدش متوجه سوتی ضایع ام نشدم ، تا اینکه میدیدم توی هر پستی حداقل یه بار نوشته اسماعیل.
تو دلم میگفتن ایشون چه اخلاق خوبی دارن که همه باهاشون راحتن و خلاصه هرجا کم میارن پای ایشون رو میکشن وسط تا اینکه...
درسته!
اونی که من بارها دیده و شنیده بودم اسمایلی بود نه اسماعیل (اقا اسماعیل من واقعا شرمنده ام ، باور کنید الان واقعا شبیه این خجالته شدم)
این از مضرات وبگرد نبودن بنده و یه جورایی چشم و گوش بسته بودنم بود ،که با هر بار یاداوری این جریان هم کلی میخندم و هم کلی خجالت میکشم.
درضمن ممنون از جناب مدیر با انتخاب شکلکی که به من تشبیه شده بود، کاملا شبیهم هست.
ربطش تو بی ربطیشه
یا علی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رائد در : 88/2/13 1:46 عصر
زیاد هم خوب نیست. اگه بخوام اصل حرفم رو بزنم، میگم اصلا خوب نیست. بله. این درست که آدم همیشه باید راه راحتتر را برای انتقال حرفهایش انتخاب کند، و از همهی وسایل موجود بهترین استفاده را بکند، اما استفاده از بعضی وسایل، دقیقا به معنی ناتوانی است.
یکی یکی به این شکلکها نگاه میکنم. هر کدامشان یعنی «آقای شکلک! من بلد نیستم حرف بزنم. بیزحمت شما بیا به جای من حرف بزن.» البته این خیلی خوب است اما خیلی بد است. خیلی بد است که آدم در زدن حرفهایش آنقدر ناتوان بشود که به جان بی جان این شکلکها چنگ بزند و ازشان بخواهد به دادش برسند.
موضوع را بزرگ نکنیم. به خودم اعتراض دارم. دستکم بین آن چند شکلک سادهی مسنجر آقای یاهو، چند شکلک ساده هست، که میتوانم برای هر کدامشان بیست صفحه بنویسم و بگویم اینها چهها میگویند. و این خیلی بد است. دستات درد نکند آقای یاهو. اه. افتادهام میان یادها و چارهای هم نیست انگار.
حرف آخر را بزنم. این خیلی بد است که -دستکم- چند تا از این شکلکها، با زندگی ما گره خوردهاند. این شکلکها هم شدهاند مثل دوستانی که زمانی بودهاند و این روزها نیستند و معلوم هم نیست روزی باشد که باشند. چه حرفهای مسخرهای.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 88/2/13 12:36 عصر
دوستان گرامی!
با توجه به راهاندازی سیستم پرداخت پارسی بلاگ برای حذف تبلیغات روی وبلاگها هر کدام از نویسندههای دومین موظفند بخشی از این هزینه رو تامین کنند.
خانما و آقایون فردا نفری 500 تومن از ماماناتون می گیرید و میارید تحویل من می دید. کسی اگه پول همراش نباشه حق نداره بیاد تو وبلاگ.
ضمنا با توجه به امار پارسی بلاگ وبلاگ دومین، چهار ستاره است و به خاطر همین هم باید هزینه بیشتری بپردازه.
حالا که اینجوری شد اصلا فردا نفری 1000 تومن میارید.
تعداد کل بازدید وبلاگ شما : 112626 تعداد روز فعالیت وبلاگ : 885 روز
تعداد بازدید متوسط روزانه وبلاگ شما : 230 این عدد بر اساس میانگین فعالیت شما در مجموعه روزهای فعالیت وبلاگ و روزهای اخیر آن می باشد.
وبلاگ شما در گروه 4 جدول هزینه ها قرار دارد.
گروه 4: در ماه 3000 تومان، سه ماهه: 8000 تومان، شش ماهه: 15000 هزار تومان.
مدیر، شما را به دیدن ادامهی رائد دعوت میکند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 88/2/11 11:29 عصر
سلام و شب بخیر
عرض تسلیت به مناسبت پایان سریال یوسف و گرامی باد روز معلم!
موضوع این هفته:
آفرین!
درست حدس زدید. اسمایلی یا همون لبخندک یا همون شکلک.
شنبه: سایه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکشنبه:رائد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوشنبه: سلما.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سه شنبه: حامد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهارشنبه: محمدهادی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پنج شنبه: فاطیما.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جمعه: اسماعیل.
کلمات کلیدی :
اسمایلی،
شکلک،
انتشار،
تصاویر،
نویسندگان
ارسالکننده : در : 88/2/11 12:25 صبح
خب البته من نمی دانم این مطلبی که برادرمان نقل کردند برایمان، از آن جلسه ی پرسش و پاسخ، تا چه حد صحت دارد؛ اما فعلا فرض را بر این می گذارم که چنین است که گفته شده.
من اصلا کار ندارم امام زمان ازدواج کرده اند یا نه. بچه دارند یا نه. یا اصلا با چه نوع زنی ازدواج می کنند یا کرده اند. به نظر حقیر در یک جلسه ی این چنینی سوالاتی که مطرح می شوند خبر از دغدغه ی سوال کننده می دهد. مثلا وقتی کسی می پرسد آیا امام زمان ازدواج کرده اند یا نه، نشان دهنده ی این است که آن سوال کننده ی محترم دغدغه ی ازدواج دارد. یا مثلا وقتی می پرسد چه معیارهایی برای ازدواج دارند، دغدغه ی این را دارد که ببیند خودش باید چگونه باشد تا از نظر یک انسان مذهبی مورد پسند واقع شود و قس علی هذا.
نتایجی هم که از این سواات انجام شده در آن جلسه ی مذکور بدست می آید، این است که یکی از مهمترین مسئله های دختران امروز ، ازدواج است. خیلی فکر و ذکرشان را به خود مشغول کرده. و این را می توان بدون در نظر گرفتن همچین وقایع و تحلیل هایی هم متوجه شد. و این آسیب است. این امر طبیعی نیست.البته من قطعا در زمان دختران قدیم نبودم که حال بخواهم بگویم این مشغولیت ذهنی بیش از پیش شده است، اما در مورد آن حدس می توانم بزنم و بر اساس تحلیل های خودم به این نتیجه رسیدم.
اما صرف اشتغال دختران، به خصوص قشر مذهبی، به امر ازدواج، پدیده ای نکوهیده نیست. بلکه از دید حقیر نوعی بیماری اجتماعی است. که احتمالا بر اثر به هم خوردن توازن جمعیتی جنس مرد و زن به وجود آمده. هم اکنون دختران زیادی را می توانیم پیدا کنیم که در سنین 27 تا 35 سال به سر می برند و هنوز مجرد اند. و این نوعی زنگ خطر را در گوش دختران جوان تر به صدا در می آورد که برخوردهایی نظیر برخورد دختران حاضر در آن جلسه ی پرسش و پاسخ مهدوی، یک بازخورد طبیعی آن است.
از طرفی شاید این مسئله مربوط به این برحه از زمان باشد. شکم جمعیتی سال 64 - 65 امروز تقریبا به سن 24 رسیده اند. این یعنی سیل جمعیتی دخترانی که به سن ازدواج رسیده اند، در مقابل تاخیر در رسیدن سن پسران همان شکم جمعیتی به سن ازدواج.
اما چه دلایل دیگری باعث شده است فکر کردن به ازدواج و نگران بودن از تنهایی تبدیل به مسئله ی اول دختران (مذهبی) شود؟
و آیا چه راه حل هایی برای این معضل بزرگ اجتماعی وجود دارد؟
کلمات کلیدی :
ازدواج
ارسالکننده : در : 88/2/11 12:19 صبح
خب سوال کردهاند که کردهاند! اصلا سوال خوبی هم کردهاند. خب هر آدمی دلش می خواهد ازدواج کند و بهترینها را هم میخواهد. حالا کی هست که نداند اگر واقعا چنین سوالی پرسیده شده منظورشان این بوده که آیا ممکن است ایشان یا یک نفر مثل من ازدواج کنند!
راستش را بخواهید ما هم که پسر هستیم یعنی زمان نوجوانی که بودیم (الان پیر مردی شده ایم برای خودمان) همه اش در رویا بودیم. فکر میکردیم یک فرشته ای را خدا خلق می کند از آسمان میاندازد پایین ( به آرامی البته. مثلا لای یک تکه ابر) که بشود زن ما. بعد که بزرگتر شدیم فهمیدیم از ابر فقط باران می بارد. تازه اگر شانس بیارویم تگرگ نبارد ! حالا این دخترخانم ها هم وقتی بزرگتر شدند سوالشان را اگر یادشان نرود، حتما پس میگیرند.
راستش من هم فکر میکنم باید سطح معرفت همهمان بالاتر برود. یک زمانی بود ملت کنار ائمه(ع) مینشستند. یکی مثل زراره و ابو بصیر سوالهایی میپرسید که بعد از صدها سال فقها و علما به برکت آن جوابها دارند مسیر زندگی دینیمان را مشخص میکنند. یک عده هم مینشستند برای هم تعریف میکردند که هر کس پیاز عکّه را در مکه بخورد بهشت بر او واجب میشود. الانش هم همین بساط است.
اما اولا قرار نیست همه عالم و فقیه باشند. دوما از هر چه که خدا قرار داده و حلال کرده بلکه لازم شمرده کوتاهی کنیم، به همان اندازه بلکه بیشتر هم از دین و معرفتمان کم میشود. حالا تقصیر هر کسی که هست، قبول کنیم که ازدواج تبدیل به مصیبت شده است. هم قبلش و هم بعدش. از ماست که بر ماست. خلاصه از ما گفتن.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 88/2/9 3:53 صبح
دور از وطن که باشی وقتی دیگر توی دانشگاه و در و همسایه خبری از جلسات پرسش و پاسخ و انواع سخنرانی ها نباشد، انگار بیشتر تشنه دانستن می شوی. وقتی خبر می رسد عالمی برای گذراندن دوره ای از ایران آمده، وقت را تلف نمی کنی و.... چند جلسه ای برایمان از مهدویت گفتند و بعد پاسخگوی سوالاتمان در این زمینه بودند. اما از بین سوالاتی که پرسیده شد، سوالی در رابطه با ازدواج امام اصلا مطرح نشد. شاید چون توی وقت محدودی که داشتیم ترجیح می دادیم جواب سوالات کاربردی تری را بشنویم و وقت کنجکاویِ بیش از حد را نداشتیم.
از روی کنجکاوی! با همان استادمان تماس می گیرم در رابطه با ازدواج امام زمان(عج) می پرسم. اینگونه پاسخ می دهند که:
در رابطه با ازدواج امام زمان(عج) 3 نظریه وجود دارد.
عده ای بر این باورند که از آنجایی که ازدواج در اسلام مستحب موکد است و پیامبر نسبت به امر ازدواج تاکید داشته اند، نمی توان پذیرفت که امام این مستحب موکد را انجام نداده و مرتکب مکروه شده باشند. چرا که امامان در عمل به مستحبات شرعی پیشرو و راهبرند. پس ایشان ازدواج کرده اند و به عنوان شاهد مثال به احادیثی از این قبیل اشاره می کنند: امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: *«ولا یطلع موضعه احد من ولده ولا غیره» کسی از مکان او اطلاع ندارد حتی اولادش. پس معلوم می شود ایشان اولادی دارند و داشتن اولاد حاکی از ازدواج حضرت است. اما با تامل در حدیث دیگری که در کتاب الغیبه نعمانی نقل شده و به جای کلمه «وُلد» «وِلی» آمده است **«ولا یطلع موضعه احد من ولی ولا غیره» یعنی از مکان او کسی از دوست و غیر دوست، آشنا و غیر آشنا خبر ندارند. پس بنابر این نمی توان به این حدیث استناد کرد.
برخی دیگر معتقدند که آن حضرت ازدواج نکرده است. و دلیل شان این است که ازدواج امام با فلسفه غیبت سازگاری ندارد و این امر باعث می شود حضرت شناخته شده و دست اغیار به ایشان برسد.
گروهی دیگر می گویند: نباید به این گونه مباحث پرداخت و نهایتا باید توقف کرد. چرا که اصل ازدواج یا عدم ازدواج حضرت جز اعتقادات ما نیست . این نوع موضوعات، از مسائل شخصی است که معمولا در روایات نیامده است و در دوران غیبت صغری نیز در این زمینه سخنی از نواب اربعه شنیده نشده است.
نتیجه گیری: با توجه به استحباب ازدواج و مانع نبودن فلسفه غیبت، می توان نتیجه گرفت که حضرت ازدواج کرده اند. بلکه همسر ایشان می تواند زنی پاکدامن و عالم به معارف دین، همچون یاران خاص آن حضرت باشد. و همچنین می توان با ازدواج موقت به امر مستحب عمل نموده و نیز ممکن است امام ازدواج کرده باشند و به دلیل انجام ماموریت الهی و حفظ خود از شناسایی، دارای فرزند نشده باشند.
هر چند که هیچ لزومی ندارد از این گونه مسائل مطلع شویم، زیرا این مسائل جز اعتقادات ما نیست و در زندگی ما هیچ تاثیری ندارد و گذشته از این، قرار نیست به دلیل اطلاع نداشتن از آن، در دادگاه عدل الهی مورد مواخذه قرار بگیریم.
*(بحارالانوار،ج53،ص323)(منتخب الانوار،ص81)
**(الغیبه النعمانی،ص170)
کلمات کلیدی :