ارسالکننده : در : 87/8/20 11:35 صبح
نکته ی ابتدایی این که به شخصه معتقدم بنا به دلایل گوناگون کلمه ی سکس در فرهنگ امروز جامعه ی ما بار معنایی بسیار منفی ای داره و لذا من هم در استفاده کردن از اون خودم رو محدود می کنم. هر چند به راحتی نمی توان کلمه ای پیدا کرد که تمام معانی اون رو پوشش بده و این بار منفی را هم نداشته باشد.
ابتدا نگاهم رو به این مقوله بگم. وقتی به این موضوع فکر میکردم یاد کتاب شهید مطهری افتادم در زمینه ی اخلاق جنسی. رسانه هم با توجه به نقش مهمی که داره باید از یک سری باید ها و نباید ها پیروی کنه. در نتیجه اخلاق جنسی در رسانه موضوعیت پیدا می کنه.
استاد مطهری برای شناسوندن بهتر مطلب ابتدا میاد اصول اخلاق جنسی غرب رو بیان میکنه. و بعد هر کدوم رو تفسیر و نقد می کنه. بیان این اصول خالی از لطف نیست و تقریبا جواب هاش برای ما واضح هست. اگر هم نیست کتاب اخلاق جنسی شهید مطهری در دسترس هست.
این اصول از این قرارند:
1- آزادی هر فرد محترم و محفوظ است مگر آنجا که مزاحم آزادی دیگران باشد.(آزادی را جز با آزادی نمی توان محدود کرد)
2- سعادت بشر در گرو پرورش استعدادهای درونی اوست. آشفتگی ها و ناراحتی های روانی به سبب آشفتگی در غرائز به خصوص غریزه ی جنسی است.
3- رغبت بشر در اثر منع فزونی میگیرد و در اثر ارضا فروکش می کند.
این سه رو اصول نوین جنسی نام گذاشتن و روابط رو بر اساس این ها ساماندهی کردند. هر چند میدونیم بعد از گذشت زمان نه چندان طولانی یکی از چیزهایی که اصلا سامان نداره همین روابط جنسی در کشورهای غربیه.
این یک اشاره بود. بررسی مقوله ی روابط و بهره ی جنسی، بیشتر متوجه قسمتی از رسانه است که در اختیار حکومت نیست. در مواردی مثل تلویزیون، مطبوعات، رادیو و امثال این ها چون تحت نظارت حکومت عمل می کنن همان نگاه محتاطانه و دینی غالبه و اصولا جو جامعه هم همین رو می پسنده.
در نتیجه این مبحث بیشتر در مورد رسانه های بدون کنترل اجتماعی ،یعنی شبکه های ماهواره ای و اینترنت صدق می کنه. دخالت در این دو مورد هم برای اعمال پیشگیرانه ممکن نیست. در نتیجه تنها و تنها همه چیز بر می گردد به خود شخص. از این جهت کاربران اینترنت به خصوص پسرهای نوجوان و جوان در محدوه ی تقریبی سنی 13 تا 21 سال در معرض آسیب های جدی قرار دارند که منجر به ناراحتی ها و آشفتگی های روحی ماندگار و بروز عقده های جنسی و عادات خطرناک می شه. با این حساب فیلترینگ سایت های غیر اخلاقی ضروری به نظر می رسد.
کسانی که می خوان رفتارهای خلاف عرف و دین خودشون در محیط های مجازی رو موجه جلوه بدن به یکی از اون سه مورد که گفتم اشاره میکنن. اگر هر شخص برای خودش این ها رو تجزیه و تحلیل کنه می تونه به یک دیدگاه مورد قبول دست پیدا کنه.
مورد دوم که می خوام اشاره کنم از طرف عکس ماجراست. رفتارهای بین دو جنس مخالف از نظر من در بین افراد به اصطلاح مذهبی (چیزی که ما به اون رو مذهبی می گیم) تا حدودی نادرسته. در واقع قشر مذهبی جامعه که خودشون رو مقید به رعایت یک سری مسائل دینی میدونن به علت افراط در مقوله ی تفکیک جنسی و بوجود آوردن خیلی از تابو های بی دلیل در معرض عقده های جنسی قرار دارن. این موضوع رو نمی تونم بیش از این باز کنم و دلیل گفتنش هم دیدن مثال هایی از این افراد بوده.
ببخشید که بیشتر از دو دقیقه شد. خب نتونستم کمش کنم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 87/8/19 2:47 صبح
میشه گفت رسانه، ابزاریه که اطلاعات، عقاید و افکار را منتقل میکنه. ضمن اینکه معمولا در هر خونهای هم پیدا میشه. مثل رادیو، تلویزیون، اینترنت، روزنامه و ... . تا حالا جایی ندیدم که قرآن هم به عنوان یک رسانه مطرح بشه. به نظر من که قران خصوصیات یک رسانه رو داره. پس بیاییم کمی در مورد مسائل جنسی در قرآن صحبت کنیم.
چند نکتهی جالب در مورد پرداختن مسائل جنسی در قران به چشم میخوره:1- در رابطه با ریزترین مسائل جنسی هم بدون اینکه پردهدری شده باشه و حریم ها بشکنه، در قران آیاتی داریم. موضوعاتی چون:
« دوستدختر، دوستپسر، همسر شایسته یا زیبای ناشایست، همجنسبازی، عشق، آراستن و تربیت جنسی، اتاقخواب، نافرمانی جنسی مرد یا زن، ازدواج با بیوهگان، شریک جنسی پاک، شهوترانی، رابطهی ممنوع، حریمهای مکانی، زمان و موضع همبستر شدن، بهداشت جنسی»
2- انسان با خوندن آیات در این زمینه، با اینکه اطلاعات مفیدی رو کسب می کنه اما کوچکترین احساس تحریک حس جنسی و انحراف بهش دست نمیده.
به عنوان مثال خدا در آیهی 58 سورهی نور میفرماید: «
زنان و مردان می بایست در شبانه روز سه وعده را خلوت کنند و در این سه زمان حتی فرزندان نیز نباید در خلوت گاه ایشان وارد شوند»
یا در آیهی 21 سوره مبارکه «روم» میفرماید: «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ؛
و از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد.» که کمی دقت در این آیه نشون میده داشتن آرامش روحی و روانی رابطهی مستقیم با بهداشت جنسی داره.
«وَراوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ و َقَالَتْ هَیتَ لَک»
و آن [بانو] که وى در خانهاش بود، خواست از او کام گیرد، و درها را [پیاپى] چفت کرد و گفت: بیا که از آنِ توام!» یا در این مورد که یک داستان سکسی مطرح میشه هرچند به هیچ وجه از کلمات رکیک استفاده نشده و کوچکترین انحرافی ایجاد نمیکنه.
افاضات التهیه:1- در این زمینه حرف زیاده ولی حیف که قول دادیم منبرهامون دو دقیقهای باشه. اگه عمری بود در نوبت بعدی که در این هفته دارم بیشتر به این موضوع خواهم پرداخت.
2- هر چند ما دودقیقه بیشتر نیستیم اما پیشنهاد میکنم متن سخنرانی فوقالعادهی حاجاقای قرائتی در مبحث اصول رابطهی جنسی رو از دست ندید.
اینجا
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 87/8/18 3:41 صبح
سر نوشت:
1. تابو کردن رو تا حدودی قبول دارم، ولی فکر می کنم، هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد! اگر نخوام بگم کلا وبلاگ... باید بگم لاقل دومین وبلاگی نیست که توش بشه چندان مقاله و تحلیل و اینا نوشت. که البته ذات وبلاگ بیشتر چنین چیزی می طلبه و درست هم هست.
2. اگه قراره موضوعی تحلیلی و درست حسابی بررسی شه، باید قبلش آدم درست حسابی هم روش تحقیق و مطالعه کنه، تازه اگر بخواد به زبان وبلاگی هم تبدیلش کنه که حوصله ی مخاطب سر نره، قطعا وقت بیشتری می طلبه. پیشنهاد می کنم اگه از این به بعد قراره چنین موضوعاتی باشه، جناب مدیر لطف کنن و از قبل موضوع رو بهمون خبر بدن، لاقل به نفر اول و دوم خبر بدن!
3. اول خواستم ننویسم، خب سخته.فکرشو بکن، نصفه شب از خواب پاشی، بعد ببینی اس ام اس اومده که:دومین رو دیدی؟امشب نوبت توئه!... و دومین که باز بشه، این موضوع عجیب غریب جلوت باشه!... ولی خب وقتی دیدم وقت کمه و هدف هم کسب علم و جرات یافتن برا نوشتن مقاله و یادداشت و ایناس... گفتم لابد باقی چیزاش مهم نیس دیگه! به سرم زد کپی کنم! البته از نوشته های قبلیه خودمه ها!!!
...
پورنوگرافی در فضای مجازی:
باید توجه داشت که مساله پورنوگرافی در فضای اینترنت تنها به پورنوگرافی کودکان محدود نمی شود و این را می توان یکی دیگر از مظاهر فرهنگ غرب دانست که به واسطه ی فضای مجازی رواج می یابد . غرب از آن جا که تنها قید ومرز آزادی را ، تجاوز به حدود آزادی های دیگری می داند و در بسیاری از مکاتب فلسفی آن ها لذت جویی دارای اصالت می باشد ، به راحتی آزادی در امور جنسی را پذیرفته است و همین امر به خوبی در اینترنت مشاهده می شود . امروزه سکس مجازی موضوعی جدید است که به سرعت در حال گسترش میباشد، به طوری که شرکتها و پایگاههای بسیاری، توجه خود را تنها متوجه این موضوع و نزدیکتر نمودن این نوع سکس مجازی و سکس طبیعی کردهاند . در این فضا ،برخی از کاربران ، سکس مجازی را نوعی تفریح و سرگرمی تلقی میکنند، چرا که در چنین شرایطی، میتوانند در مورد سن، ظاهر، شغل و حتی جنسیت و علایق جنسی خود ، خلاف واقعیت را بیان کنند . انزوا ، گمنامی ، و امنیت ، امکاناتی است که فضای مجازی به راحتی در اختیار کاربر قرار می دهد و همین امر موجب می شود که کاربران هر چه راحت تر به سکس مجازی روی آورند . در کل می توان گفت سکس مجازی سکسی است که تقریباً با کمترین مخاطره و هزینه همراه است و فرد در هر ساعت از شبانه روز میتواند فرصتی برای ارضای خود در فضای مجازی بیابد و همان طور که پیش از این بیان شد، گسترش این موضوع می تواند در نهایت به ایجاد شکافی عمیق در بین همسران و در نهایت خانواده بینجامد.
ته نوشت:
اولندش که اصل متن کمتر از دو دقیقه طول میکشه خوندنش.
دومندش که اگه بی سر و تههه برا اینه که از وسط یه نوشته کش رفتیده شده.
سومندش فکر کنم برای تحقق هدف والای کسب علم و انگیزه برا تحقیق و این حرفا، همین یه کم هم بتونه کمک کنه!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 87/8/18 12:5 صبح
موضوع این هفته: سکس در رسانه (فیلتر هم شدیم به جهنم)
شنبه: سوتک. یکشنبه: رائد ،خودم!. دوشنبه: اسماعیل. سهشنبه: سایه. چهارشنبه: محمدهادی. پنجشنبه: هاف مین. جمعه: خودم!
لازم به ذکر بوده که هاف مین نویسنده ی جدید هستند که حضورشون رو در جمع خودمون تبریک میگم و انشاءالله که از قلم تواناشون استفاده کنیم.
افاضات التهیه:
1- همه چی رو برداشتن تابو کردن واسه خودشون. آدم جرات نداره یه مقاله یا یادداشت و تحلیل در این زمینه بنویسه! بعد هم میگن چرا ایران رتبهی اول این کلمه رو در جستجوی گوگل داره.
2- خدایا تو شاهد باش که ذرهای برای افزایش بازدید وبلاگ این کلمه رو ننوشتم و فقط برای کسب اطلاعات مخاطبین و ناگفتههایی که در این زمینه موجوده این موضوع رو گذاشتم. کمی هم شیطنت و تابو شکنی و کله شقی که همه در جریانش هستند.
3- بهتره هر کسی یک بخش از رسانه رو تحلیل و بررسی کنه. مطبوعات، تلویزیون، سینما، اینترنت، وبلاگها،... . هر جور راحتید اصلا. به من چه!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 87/8/17 7:0 صبح
باران بارید.
اما
من چترم را نگشودم.
قطره قطره می بارید.
هرقطره در دلش غمی داشت.
وقتی من را بدون چتر دیدند خوشحال شدند.
به طرف من آمدند.
باران قطع شد. البته برای مردم ،نه من.
همه چترشان را بستند.
ولی باران برای من همچنان می بارید.
قطره ها با من حرف زدند.
و باران برای من هم تمام شد.
تا یکسال باران نبارید،
چون آنها دیگر درد دلی نداشتند،
وقتی من به حرفشان گوش کرده بودم...
پ.ن: ابن نوشته مال یکسال پیشه.همونطوری بدون تغییر گذاشتم....اگه ایرادی داشت به بزرگی خودتون ببخشید...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 87/8/16 1:15 صبح
باران، شگفتانگیز است. دوستداشتنی است. زندگیبخش است. عاشقانه است.
حتی اگر از لرزش خیسیاش به جای گرمی فرار کنی، آن حس عاشقانه را میفرستد تا قاطی ِ گرما، تو را در آغوش بگیرد.
برای همین است که وقتی باران میبارد، آم از گرمای ِ یک گوشهی ِ دِنج، لذّت بیشتری میبرد.
نام باران، همراه با زیادی و برکت هم هست. اصلا باران وقتی باران می شود که زیاد باشد.
آن وقت، بعضی چیزها هستند که شبیه بارانند.
مثلا : "باران نور" یا "باران عاطفه" یا "باران رحمت". اینها برادران بارانند.
پس، در دلم باران را و برادران خوبَش را خطاب میکنم:
ببار ای بارون، ببار ...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 87/8/15 12:53 صبح
ما که خود را لحظه ها در زندگی گم می کنیم،
پرسش اینجاست که آیا زندگی هم می کنیم!!!
چند روزه که بارون کم و زیاد می باره. از هر فرصتی استفاده می کنم و تن را به ریزش نوازش گونه و گهگداری هم شلاق گونه ی بارون می فرستم.
چند روزه که بارون می باره و من دست در جیب و سر در گریبان در زیر ریزش بارون قدم برداشته و وجودم رو پر از یه حس زیبا می بینم.
سرم رو زیر قطرات بارون بالا می گیرم تا درونم نیز از این حس زیبا پر بشه.
برام جالبه وقتی زیر بارون قدم میزنم، حس عاشقی رو دارم که زیر بارون راه میره، با تمام حس یه عاشق ، تنها یه مشکل بزرگ داره و اونهم اینه که هرگز عاشق نشده. هرگز عاشق نشدم اما نمیدونم بارون و قدم زدن در زیر ریزش قطرات بارون چرا همچین حسی رو بهم میده.
خیلی دلم میخواد و دوست دارم که درک کنم حال اون عاشق سر در گریبان رو که در زیر قطرات بارون قدم میزنه.
اگر یادمان بود و باران گرفت نگاهی به احساس گلها کنیم ...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سایه ساروی در : 87/8/14 1:52 صبح
لبی گزید و پرده را انداخت. دل آسمان گرفته و منتظر بارشی بود. نگاه بارانیش را نثار مادر کرد که تازه آرام شده و خوابیده بود. پرده را مجددا کناری زد و ...
"مثل همیشه با کوچکترین تلنگری سارا از جا بلند شده و باز همه چیز را به زیر سئوال برده بود. استاد جامعه شناسی هم با پرو بال دادن به کلام سارا، دل شیشه ای او را رنجانده و او با چشمانی نمناک به منزل برگشته بود".
با نگاه به آرامش دوری که تازه در چهره ی مادر جا خوش کرده بود، چادرش را از جالباسی برداشت و با باز کردن تای چادر و تکانی برای صاف کردن چروک های آن، چادر را بر سر کشید و از در خارج شد. هنوز دل آسمان ابری بود و با بغض منتظر تلنگری برای بارش بود.
در بین قطعات قدم زده و زیر لب واگویه ای با خود میکرد « الی متی احار فیک » ....
نگاهی به آسمان کرد و : « تو هنوز خیال بارش نداری؟»....
بر روی سنگ های مرمر دست میکشید و «اینجا هم که نیستی» ...
عکس را از کیف در آورد و با یادآوری آخرین جمله ای که به سارا گفته بود:
«تموم امکانات من مال تو، سهمیه ی من مال تو ، اگر بورسیه ای هست مال تو ، همه چیز وجود نداشته برای تو ، به جایش لحظه ای، فقط آنی و لحظه ای دست نوازش پدرت بر سر من» ....
آسمان دلش بارش را آغاز کرده و با طوفان خاکی که برخواسته بود پر چادرش از دست خارج شد و کناره های چادر را میدید که بر پشت تارهای نمناک چشمانش در هوای مرطوب پاییزی پیچ و تاب میخورد . عکس پدر را به سینه چسباند و با برخورد اولین قطرات باران بر صورتش ، سرش را به آسمان بلند کرد و فریاد زد:
«ببار ای آسمان ...ببار»
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 87/8/12 11:9 عصر
باران !
ببار باران ... آری ببار ...
ببار، بر جان تشنه ای که مدت هاست منتظر است ... بر دلی ببار که چون کویر، تکه تکه خشک شده و می رود به نابودی ...
ببار بر چشمی که مثل تو سال هاست که می بارد بر دامن تفتیده ی گناه آلود خود ...
ببار بر دهانی که لبریز از شعار شده ... ببار تا باریدن دانه هایت فرصت گفتن را به مزمزه ی انوار قدسی تو بدل کند ...
ببار بر خون دل ...
ببار بر من، که هنوز هست نیستم ...
ببار باران، بر من خسته ... بر من کویر ...
بارها باریدی شاید ... بار ها ... و نکند که من لم یزرع بودم!!
شاید اگر دانه های مرواریدت به جای این دشت بی حاصل بر دل پاک نهادی، نهاده شده بود، تا حال باغی شده بود پر بار ... افسوس از من و افسوس از باریدنت ...
ببار بار دیگر بر من خسته ی دل شکسته ی جامانده ..
ببار و ببر مرا به آن نهری که خود میدانی و بچشان از آن ...
ببار و مرا ببر بر ان صحرایی که خود میدانی و بر زمین زن ...
باران ... ببار ... ببر
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رائد در : 87/8/12 12:34 صبح
باران برای چه؟ برای چه ببارد؟ که چه بشود؟ که کشاورزی رونق بگیرد؟ که صنعت مملکت زمین نخورد؟
این همه باران بیاید که تابستان آب داشته باشیم و سهمیهبندی را نخواهیم تحمل کنیم؟ روز و شب چشم به آسمان بدوزیم و دل به دعای امدن باران بدهیم که محیط زیست با مشکل مواجه نشود؟
حالا فکر کن بارید. خوب هم بارید. لابد باید بنشینی و دعا کنی که کِشتههای کشاورزان نازنین به باد نرود با این باران. که صنعت مملکت با این بارانهای وحشی ویران نشود.
باران، سیل بشود و سهمیهبندی هم داشته باشیم و محیط زیست هم که پَر!
لابد الان داری به دلایل علمی سیل فکر میکنی، و شاید حتی به شیوههای علمی مراقبت از محصولات کشاورزی در برابر باران و تگرگ و اینها.
آقای باران! ببار. بیخیال این حرفها. به خدا من خودت را... . اه. چرا دارم با زبان معیار مینویسم؟
بارون! ببار تو رو خدا. بیخیالِ این سوسولبازیا. تو ببار، خشکسالی هم شد شد. فقط ببار. خب؟ بیدلیل ببار.
کلمات کلیدی :