ارسالکننده : در : 86/9/30 10:30 صبح
اگه دقت کنین تقریبا تو قسمت بیست و خورده ای یانگوم اون تیکه ای که بانو یونگ داشت برای یانگوم و یونسنگ شعر می خوند پشتشون یه عالمه بشکه در دار بود.البته اون بشکه ها کره ای بودن و با مدل بشکه های ما ایرانی ها فرق داشتن. ولی مهم اینه که بشکه بودن.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/30 10:30 صبح
هر که بشکه اش عمیق تر
سهمش هم بیشتر!
-----------------
بشکه بشکه جمع گردد وانگهی تانکر شود!!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/30 10:28 صبح
و باز جا داره از مدیر محترم تشکر کنم چون باعث شدن اولین جرقه های شاعری در من زده بشه . و اینم اولین شعرم که تقدیم میکنم به همه طرفدارانم:
تو بی بهانه رفتی
منو تنها گذاشتی
من موندمو یه دل شکسته
که با یه بشکه خاطره
منتظرت نشسته
زیاد جالب نبود ولی مهم اینه که توش بشکه داشت.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/30 10:27 صبح
سلام.
عید قربان رو به همه ی مسلمانان جهان مخصوصا به مردم شریف ایران (چه در ایران و چه کشور های دیگر ) تبریک می گم.
خب، برسیم به بحث خودمون یعنی بشکه......
اولا باید از مدیر محترم وبلاگ 2min به خاطر طرح یه چنین موضوعی برای وبلاگ تشکر کنم که باعث شد من سوالی رو که سالهاست(از کودکی) ذهن من رو مشغول کرده رو اینجا مطرح کنم شاید یکی به من و خیلی افراد دیگه که با گفتن این سوال ذهن اونها هم مشغول شده و شاید هم بشه جواب بدهد.
من همیشه برام سوال بود که این بشکه های نفتی که از کشور خارج می کنن، بعد از نفتش که استفاده کردن بشکه ها رو به ما پس می دن؟
اگر پس نمی دن این همه بشکه رو چی کار می کنن؟
آخه می دونین چقدر بشکه س؟خیلیه ها............
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/29 12:0 صبح
من کیستم؟
من همانم که هزاران هزار از من مملو از نفت از کشورهای عربی صادر میشود و خیک بی غیرتها را پر از دلارهای کثیف میکند .
من همانم که قیمتم هر روز نسبت به روز قبل بیشتر میشود ، تا به حال بورس قیمت مرا دیده ای؟مردان و زنانی که بال بال می زنند و با ایما و اشاره قیمت مرا بالا و پایین میبرند.
من همانم که پیش از سهمیه بندی سوخت به علت مصرف بیش از اندازه مردم از بنزینهای خارجی پر میشد و با قیمتهای گزاف وارد تا آن بچه پولدار بالاشهری داشته باشد پاترول پر مصرفش را مالامال کند و جلو ناموس مردم ترمز بگیرد.
من همانم که تمام مردم مظلوم فلسطین آرزوی داشتنم را دارند اما صهیونیستهای قلدر مرزها را کنترل میکنند که مبادا یکی از من به دست فلسطینی ها برسد و آن بیچاره ها مجبورند خاروخاشاک آتش بزنند تا گرم شوند. چه نوزادهایی که با آب سرد شسته میشوند و سینه پهلو میکنند.
من همانم که به خاطر به دست آوردن من یانکی ها به عراق حمله کردند و مردم را زیر چکمه های خونی شان له کردند.
آری من بشکه ام ، بشکه ای که میتوانم از نفت یا بنزین و امثالهم پر شود. البته گاهی هم از چیزهای دیگر پر میشوم و همان میشوم که مملو از مواد سمی رآکتورهای اسراییلی خالی میشوم در رودخانه باریک فلسطینی .
من همانم...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : حامد احسان بخش در : 86/9/28 4:50 عصر
یکشنبه که رفت تو بحث تولد و اینا
به جاش امروز مینویسم.
علیاکبر هاشمیرفسنجانی 8سال
سید محمد خاتمی 8سال
محمود احمدی نژاد 3سال
سه رئیس جمهور اخیر ایران.
هر کدوم هرسال حداقل یکی دوبار به شهر مقدس قم سر میزنند.
اصلیترین حرفشون هم همیشه و در همه سفرها این بوده: در آیندهای نزدیک آب قم شیرین خواهد شد.
از هاشمی و خاتمی که گذشت و انتظاری هم ... .
حاج محمود! آوردن بشکههای نفت بر سر سفره ما پیشکش، بیزحمت روزانه یک بشکه آب شیرین به ما عنایت کن.
جمله قصار: همه را خدا به حج دعوت میکنه، احمدی نژاد را پادشاه عربستان!!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سایه ساروی در : 86/9/27 4:1 عصر
نچ.....
مقبول نمی افتد....
یحتمل که اینجانب رو با سر در بشکه بی کفایتی، مِن باب تحریر در باب بشکه جون، وادار به سقوطم میدارند. و یحتمل تر، آن که اخرج و یخرج می شویم. و محکوم که، مِن بعد با یک عدد بشکه در وبلاگستان مجبور به حشر و نشر گردیم. همگان نیز که از همه چی گفته کردند و سر ما ماند بی کلاه، از بشکه نفت پیرمرد نفت فروش تو سن قل قل میرزا و از بشکه های ارسالی انتقادی به سیما جون تا بشکه های آرشیو نشده مطالب دو مین در عهد میرزا حامد خان دژخیم الدوله(تلافی) و ....
خوب حالا در این باب، این بیچاره چی از خود گفته کنم تا از خشم مدیر..... رها گردیده گردم(چه کلمه ای) ؟؟ حال بگذریم که فوران احساسات و قَلَیان ( قلیون نع ها!!) حس هنری بعضی رو بر آن داشته که به استقبال شتافته و با سر خود را داخل بشکه رها نموده و خلاصه گوی را از رقیبان گرفته و هر آنچه در این مقوله دانسته، گفته گویند. با سرژ در گوگل و گردش در سایتهای مختلف، اعم از مجاز و بلوک( به بهانه یافت مطلبی در خصوص بشکه) هیچ چیز یافت می نشود. و دوستان را گفته گویند که: نگردید ، یافت می نشود، که گشتیم و یافت می نشد. تنها یک مطلب از بن و جان جگرمان را خنک نموده و خستگی گردش در اقصی نقاط وبلاگستان را از تنمان خارج نموده که از باب خنک گردیدن جگر جماعت نسوان، خبر را ذکر نموده تا باشد عبرتی جهت خلق الله ذکور و راه حلی برا عزیزکان اناث گردد. چنانچه کارساز افتد، دعا فراموش نگردد.
قتل شوهر در بشکه اسید
یک زن بیوشیمیست لوس آنجلسی همسرش را کشته و در بشکه اسید انداخت.لاریسا و همکار سابق او در آزمایشگاه ، شوهر 45 ساله او را ربودند ، با ماده بیهوشی و سلاح بی هوش کننده او را از پا انداختند و بعد جسد بسته شده اش را در حالی که هنوز نفس می کشید از سر به داخل یک بشکه انداختند.
پس از آن ، لاریسا روی او اسید هیدروکلریک ریخت.......(بسه دیگه، ترسناک شد)
آمار نوشت:
11 بار کلمه بشکه در متن ادبی، هنری اینجانب تکرار گردیده( محض اطلاع جناب مدیر و جلوگیری از ایرادات آتی).
تقدیر:
اینم برا خودم که زحمت کشیدم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سایه ساروی در : 86/9/27 3:3 عصر
خوبه واالله.
چی بگم؟؟؟!!!
تو خود حدیث مفصل بخوان......
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : در : 86/9/27 9:56 صبح
یک بشکه گناه، یک بشکه دروغ، یک بشکه تهمت، یک بشکه حرص و طمع، یک بشکه خودخواهی، یک بشکه ریا، یک بشکه غرور، یک بشکه دورویی، یک بشکه اذیت و آزار، یک بشکه غیبت و ....یک بشکه.....و......و.....همه را برداشته و پس از گذر از یک مسیر سخت و رنج آور که همه بعد از توسل به او برایم نائل شد، به آب زلال و پاک و آسمانی سپردم، تا همه ی آنچه را که داشت، در دل خود فرو ببرد و آثارش را تا ابدیت نابود سازد.
و اینک:
یک بشکه صفا، یک صمیمت،یک بشکه اتحاد، یک بشکه دوستی، یک بشکه همدلی با دیگران، یک بشکه صداقت، یک بشکه خوش رویی، یک بشکه همرنگی، یک بشکه عشق، یک بشکه مهربانی و.....یک بشکه....و....و.....را کوله بار سفرم کرده و ره توشه ی این جاده ی پر پیچ و خم زندگی ام قرار داده ام. آری هم اکنون بشکه ها را با خود آورده ام و می خواهم محتویاتش را با دوستان عزیزی چون شما سهیم کنم.
یا علی...
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : رائد در : 86/9/26 11:27 عصر
آخه بابام جان! بشکه یه چیز رمانتیک نیست که هی ورداشتید دربارهش نوشتههای رمانتیک تولید کردید. ای بابا. آخه آدم چقدر جلوی خودش رو بگیره.
یاد بگیرید.
امروز هزار بار خواستم اینجا چیز بنویسم؛ هزار بار یوزر و پسورد وارد کردم تا یه چیزی بنویسم درباره موضوع رمانتیک بشکه. اما نمیشد؛ یعنی جناب پارسیبلاگ پهنای باند نداشت. بدبختی اینجاست ک مشخص نیست باید به کی فحش بدیم؛ البته ما که اصولا آدمای خوبی هستیم و فحشای بیادبی نمیدیم؛ ولی راستش رو بخواید امروز چندین یک بار گفتم الاهی بشکه بخوره وسط صفحهت پارسیبلاگ.
البته بنابر روایات موجوده در کتب قدیمه! باید فحاشی اصلی رو در حق شرکت سروش سیما و صداوسیمای بیپهنای باند ابراز کنیم. همین الان میتونید یه سر به سایت فخیمه سازمان افخمیه صداوسیما بزنید تا ببینید که یکی از پربازدیدترین سایتهای ایرانی در بیشتر اوقات شبانهروز غیرقابل دسترسی است. واقعا باید بشکههایی سرشار از ناسزاهای بیادبی را با پست پیشتاز به آدرس صداوسیما فرستاد!
کیا میان؟ کیا بشکه میارن؟ کیا ناسزا میارن؟ کیا بیادبی میشن؟!
نه. ما بچههای خوبی هستیم؛ کارای بد بد هم نمیکنیم. گفته باشم.
فعلا هم به ادامه پیامهای بازرگانی توجه کنید!
کلمات کلیدی :